کافه سینما-علی ملاصالحی: چگونه کریستوفر نولان و تیمی از بهترین تکنیسینها یک دنبالهٔ مرده را گرفتند و به یکی ار بهترین فیلمهای کمیک بوکی تبدیل کردند. تنها با یک قانون طلایی: واقعی نگهش دار!
۱. مرد
بعد ار اینکه فیلم بتمن و رابین جوئل شوماخر شخصیت بتمن را به دورهٔ سریال تلویزیونیاش در دههٔ شصت برد و البته شکست خورد. دستور کار استودیو این بود که دوباره فضای بتمن به تاریکی بازگردد.
«ایده اصلی این بود که همواره بتمن را از زاویهٔ دید نقش منفی ببینیم.»
کریستوفر نولان این را میگوید. او ادامه میدهد که «در طرح کلی میخواستم بتمن شبیه فیلم بیگانه ریدلی اسکات باشد. یعنی بتمن ترسناک، تهدید آمیز و زیرک است. شما میفهمید که چرا بقیه از او میترسند.»
«ما بتمن را از نو پایه ریزی کردیم.» این را ناتان کراولی طراح گروه تولید میگوید. «ولی همچنان چیزهایی بود که ما ازبتمن قدیم دوست داشتیم و در طرح جدید استفاده کردیم. ما تصمیم گرفتیم که ثروت را به عنوان قدرت بتمن نگه داریم. این نقطه شروع ما بود. بروس وین یک شرکت بزرگ داشت و کریستوفر ایده وجود بخش تکنولوژی نظامی و تحقیقات و ساخت (R&D) در شرکت صنایع وین را مطرح کرد.»
کریستین بیل در ابتدا انتخاب خوبی برای نقش به نظر نمیآمد. چرا که برای بازی در فیلم The Machinist به شدت وزن کم کرده بود و این انتخاب او را به شدت سخت کرده بود، در هر حال او نقش خفاش جرم ستیز شهر گاتهام را گرفت. نولان در این باره میگوید: «کریستین کاملا بازیگر ایده ال بتمن بود چرا که میتوانست کاملا مانند کاراکتر بتمن زندگی کند ونفس بکشد.»
«این موهبت بازیگری او است. او به شدت منظم است و خود را وقف کارش میکند و فکر کنم که این صفتها او را به کاراکتر شبیه میکند.»
بیل میگوید که جالبترین نکته برایش بازی در جنبههای مختلف کاراکتر وین بوده که قبلا دیده نشده. «چیزی که بتمن، بروس وین، را برای من جذاب میکرد، ایده نمایش چند شخصیتی بودن کاراکتر بود و اینکه بتمن حقیقت این کاراکتر بود و بروس وین در میان مردم در اصل فقط یک نمایش برای پنهان کردن بتمن بود و این به نظرم نبوغ نویسنده بود.»
۲٫ لباس
لباس بتمن در فیلم شوالیه تاریکی به حدی از کمال رسیده بود که برای فیلم سوم اصلا تغییر داده نشد. اما در فیلم بتمن آغاز میکند (batman Begins) مشکلی در لباس بود. گراهام چرچیارد مسئول لباس در تیم جلوههای ویژه میگوید:
«کافیه به پوستر نگاه کنید. نیم رخ عالی است. اما هنوز در قسمت گردن به خاطر استفاده از فوم و پلاستیک طرحی شبیه گردن گاو دارد. و ما سعی کردیم درفیلمهای بعدی مشکل چرخش سر بتمن را برطرف کنیم چرا که هر بار به جای چرخاندن گردن مجبور بود از کمر بچرخد.»
سبکتر شدن لباس به خاطر استفاده بیشتر از فوم باعث دادن آزادی حرکت بیشتری به بتمن آخر (جورج کلونی) به نسبت بتمن اول (کیتون) داده بود.
البته شنل برای تیم لباس در اولویت قرار داشت.
لیندی همینگ طراح لباس «کریستوفر علاقهای به استفاده ازتکنولوژی CGI نداشت. پس ما مجبور شدیم با کمک لولههای هوا در طول لباس شنل را از زمین بلند کنیم در واقعیت شنل دائما به بازیگر میچسبید. همچنین در مورد جنس شنل، پارچههای براق و مخمل نما باعث میشدند لباس مانند لباس هالووین دراکولا به نظر برسد پس ما سراغ نازکنرین نایلون مورد استقاده در چترهای نجات رفتیم.»
همینگ بالاتنهٔ لباس بتمن را از نو طراحی کرد تا بیشتر «حیوانی» به نظر برسد و لبههای روی دستکش برای قرار دادن تیغهها قرار داد. «شما با داستان سرو کار دارید، و کریستوفر ایدهٔ تیغهها را برای زیبا شدن لباس در مرحلهٔ طراحی داد. ایدهٔ دستکشها در صحنهٔ مبارزه در صومعه استفاده شد و بعد از آن هم توسط فلش بک به قسمتی از پوشش بتمن تبدیل میشود.»
برای شوالیه تاریکی قسمت نئوپرن داخلی لباس که سبب گرم شدن زیاد لباس میشد برداشته شد، همچنین قسمت گردن دوباره طراحی شد تا بتمن بتواند سرش را حرکت دهد. همینگ میگوید «آن تودهٔ گاو مانند برداشته شد!» همچنین وی اضافه میکند که همچنان چکمهها را دوست ندارد. «هرگز احساس خوبی در بارهٔ آنها نداشتم. خوشبختانه مسئولان اجازه میدهند که من نظرم را آزادانه بیان کنم.!!»
۳٫ تم موسیقی
«من میدونم که چه طوری آهنگهای بزرگی بسازم که بترکانند!! در حقیقت تا حالا دو سه تا ساختم..» این را هانس زیمر آهنگساز میگوید. «اما برای بتمن آغاز میکند میخواستم که تم تیره و تاریک باشد. میخواستم که موسیقی از درون تصاویر فیلم به ذهن تماشاگر نفوذ کند.» زیمر از آهنگهای پر صلابت و سنگین با صدای گروه کر دوری کرد چرا که به نظر او این کار را دنی الفمن آهنگ ساز بتمنهای تیم برتون به خوبی انجام داده. موتیفی که زیمر (همراه با جیمز نیوتون و مل وسون) برای بتمن به کار بردند شامل فقط دو نت است. زیمر توضیح میدهد «این فقط ابتدای تم است. این تم هرگز کامل نمیشود چرا که بروس وین هرگز نمیتواند لحظهٔ قتل والدین خود را فراموش کند. اگر با دقت گوش کنید، یک خوانندهٔ کر مرد جوان وجود دارد که ما با استفاده از تکنیکهای الکتریکی صدای او برای چهار دقیقه روی یک نت نگه داشتیم. ما به معنای کلمه او را در زمان نگه داشتیم!!»
۴٫ شهر
«هیچ چیز نباید سرسری باشد.» این شعار تیم تولید در فیلم بتمن آغاز میکند بود. بنا به گفته ناتان کروالی این به آن معنا بود که فضای تیره و افسانهای گاتهام از فیلمهای قبل باید از نو و از صفر طراحی میشد. در نهایت کروالی شهر گاتهام را بر لوکیشنهای واقعی منطبق کرد. «در اصل من جغرافیای گاتهام در داستان را بر نیویورک منطبق کردم، زمان زیادی صرف این شد که هر نقطه داستان را بر یک لوکیشن واقعی منطبق کنیم. من میخواستم که در نهایت همه بدانیم که مثلا شرکت صنایع وین در کدام خیابان است. مثلا تصمیم گرفتیم که آسایشگاه روانی آرخام را در روزولت آیلند قرار دهیم.»
با این وجود، مدیر فیلمبرداری والی فیستر وجود المانهای فانتزی و خیالی را در فیلم تصدیق میکند. «ما نگاه واقع گرایانهتری را در نظر داشتیم ولی ما همچنان احساس میکردیم که برای رضایت استودیو باید جلای یک فیلم بلاک باستر و عظیم را به آن میدادیم. البته در زمانی که شوالیه تاریکی را میساختیم، هرکاری که میخواستیم میتوانستیم انجام دهیم. همه چیز از عمارت وین تا قطار در نهایت نابود میشد.» کراولی ادامه میدهد: «پس ما همهٔ حس گوتیک بتمن را دور ریختیم. همه روی ساختمانهایی کار میکردند که به سبک میس ون روهه [آرشیتکت معروف آلمانی که بخاطر ساختمانهای مدرن شیشه و فولادش شناخته میشود. مترجم] در گاتهام مدرن طراحی شده بود. شما در فیلم شوالیه تاریکی حتی یک میدان هم نمیبینید. همهٔ شهر از چهار راه خیابانهای صاف تشکیل شده. این ساختاری است که جوکر میجنگد.»
۵. ماشین
«یکی از مشکلات من با فیلمهای قبلی بتمن بت موبیل بود.» دیوید اس. گویر فیلمنامه نویس این را میگوید.«به نظر میرسید اگر هر کدام از بت موبیلهای قبلی میخواستند بپیچند چپ میکردند!!»…
بنابراین با توجه شعار تیم فیلم سازی، تیم طراحی فیلم اول بتمن باید مشکل عملکرد بت موبیل را حل میکردند. کروالی در اینباره با خنده میگوید: «من کیت ساخت اسباب بازی خودروی لامبورگینی و هامر را خریدم و انها را باهم ترکیب کردم. نتیجه اقتضاح شد ولی کار اینگونه شروع شد. بت موبیل باید یک ماشین تهاجمی شهری میبود که میتوانست همه چیز را از سر راه بردارد و از روی چیزها بپرد. در اصل بت موبیل یک جور تانک پرسرعت بود…»
وقتی مدل سازی انجام شد. این کار کریس کوربولد سرپرست تیم جلوههای ویژه بود که چیزی بسازد که واقعا کار کند: «تنها زمانی که نولان میخواست از CGI استفاده کند زمانی بود که امکان انجام کاری به صورت واقعی نبود.» کوربولد به یاد میآورد که: «با تکنیک کامپیوتری میشد به راحتی تقلب کرد. ولی بت موبیل تبدیل به یک ماموریت واقعی شد. طراحی شاسی، سیستم کنترل و موتوری که میشد روی آن گذاشت باید انجام میشد. در نهایت بت موبیل یک خودروی واقعی شد و تقریبا هر کاری با ان میشد انجام داد. فکر کنم بلندترین پرشمان یک پرش هفتاد فوتی (۲۱ متری) با سرعت شصت مایل بر ساعت (۹۶ کیلومتربر ساعت) بود. ماشین پرید و خیلی صاف فرود آمد. واقعا توانست پرش را انجام دهد.»
این فلسفه در شوالیه تاریکی و در بتپاد Batpod (وسیلهای شبیه موتور) ادامه یافت.» کریس کوربولد گفت: «این یک موتور نیست. من با او موفق بودم. من به تایرهای عریض بیست اینچی نگاه کردم و از خودم میپرسیدم که چه کسی میخواهد ان را براند. اما ما خوش شانس بودیم که بدل کارمان ژان پیر گوی بود. او عاشق بتپاد شد.»
در شوالیه تاریکی برمیخیزد، وسیله پرندهٔ بتمن از اسلاف چرخ دار خود چیزهایی به ارث برده. ناتان کروالی میگوید: «در داستان نیاز بود که بتمن یک وسیله پرنده داشته باشد که ترکیبی از جتهای هاریر و هلیکوپتر آپاچی باشد!! این وسیله واقعا پرواز نمیکند ولی ما احساس کردیم که سرانجام تکنولوژی به جایی رسیده که ما بتوانیم این وسیله را به صورت ترکیبی از جلوههای ویژه کامپوتری و میدانی بسازیم.»
اوون ویلیامز
امپایر
ترجمه: علی ملاصالحی/کافه سینما
Tags:
کافه سینما-آخرین اخبار و یادداشت های سینمای ایران و جهان