یکی از استیضاح‌کنندگان هویدا: بحرین‌ را انگلیسی‌ها اداره می‌کردند و نمی‌شد در آنجا انتخابات برگزار کرد/بحرین هنوز یکی از استان‌های ایران است

هوشنگ طالع تنها بازمانده از چهار نماینده ای است که در مجلس شورای ملی، هویدا را به دلیل موافقت با جدایی بحرین از خاک ایران استیضاح کردند. گفت و گوی با طالع درباره “بحرین” و داستان جدایی آن از ایران و همچنین ماجرای استیضاح هویداست.

اهم سخنان طالع در ادامه می‌آید:

  • روزنامه های ملی گرا که مدام از لزوم بازگشت بحرین به ایران می نوشتند و روزنامه های دولتی نظیر کیهان و اطلاعات هم هرگاه موضوعی پیش می آمد در همین راستا موضع گیری می کردند. دولت دکتر مصدق هم مسئله بحرین را دنبال کرد و در آن زمان وزارت امورخارجه در رابطه با بحرین فعال بود. هر گفتار و رفتاری بر خلاف مالکیت ایران بر بحرین، با واکنش دولت های وقت و نمایندگان مجلس مواجه می شد.
  • در سال ۱۳۳۶ در جلسه هیئت وزیران در حضور خود شاه تشکیل شد، بحرین به عنوان یکی از استان های ایران نامگذاری شد. در آن روز ایران سیزده استان داشت و نام استان چهاردهم از آن زمان روی بحرین ماند. در آن سال شاه دستور داد جلسه هیئت دولت در حضور خودش در کاخ مرمر تشکیل شود و به شکل نمادین دو کرسی نمایندگی مجلس شورای ملی هم برای نمایندگان بحرین خالی بود.
  • بحرین را انگلیسی ها اداره می کردند و ما نمی توانستیم در آنجا انتخابات برگزار کنیم. در تمام حاشیه خلیج فارس به جز ایران، سال ها بود که انگلیس ها حاکم بودند و حضور نظامی داشتند. حتی به بعضی از جزیره های ایران هم آمده بودند و حضور نظامی پیدا کرده بودند. اما مهم این بود که دولت ایران از ادعای مالکیت خود بر آن جزیره ها دست بر نداشته بود.
  • در آن جا(بحرین) ایرانی ها خیلی متشکل کار می کردند و چند باشگاه داشتند که مهمترین آن ها باشگاه فردوسی بود. این باشگاه محل تجمع ایران گرایان بحرین بود و خیلی هم فعال بود. این باشگاه در بحرین نفوذ اجتماعی زیادی داشت اما نفوذ سیاسی نداشت چون همه امور به دست شیخ بحرین بود که او هم توسط مستشاران انگلیسی اداره می شد.
  • ما یعنی نمایندگان حزب پان ایرانیست، در سال۱۳۴۶ وارد مجلس شدیم، یعنی در دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی. در این سال ها هم موضوع بحرین مورد توجه بود و نمایندگان پان ایرانیست بارها، چه در نطق های پیش از دستور و چه در فرصت های دیگر درباره مسئله بحرین و لزوم بازگشت آن به خاک ایران سخن گفته بودند.
  • درسال ۱۳۴۸ شاه به دهلی نو رفت. بعدها مدارک نشان داد که شاه آنجا در برابر یک پرسش غیر منتظره قرار نگرفته بود، بلکه حکومت شاه می خواست در مورد مسئله بحرین به توافقی برسد. بنابراین آنجا از شاه سوال می شود که شما حدود دریایی خود را تا کجا می دانید و شاه هم می گوید تا همین اقیانوس هند. و بعد از این پرسشی که شاید پیش ساخته بود درباره بحرین مطرح می شود. شاه هم می گوید که ما نمی خواهیم درمسئله بحرین به زور متوسل شویم و اگر مردم نخواهند با ما زندگی کنند ما زور به کار نمی بریم!
  • امروز اسناد نشان می دهد که پیش از این حرف های شاه گفتگو هایی انجام شده بود و آن موقع “دولت شاه” – این لفظ را استفاده می کنم چون دولت کاره ای نبود و شاه تصمیم می گرفت و خودش دولت بود – با انگلیس ها به این توافق رسیده بود که در بحرین یک همه پرسی انجام شود. البته اگر قرار بود همه پرسی انجام شود و بحرین هم استان چهاردهم بود، باید از سیزده استان دیگر هم همه پرسی انجام می شد.
  • انگلیسی ها می دانستند اگر این شرایط پیش بیاید نتیجه همه پرسی چه خواهد شد و زیر بار چنین همه پرسی ای نمی روند. البته در این میان ایرانی ها خیلی روی حمایت امریکایی ها حساب می کردند و اردشیر زاهدی بعد از دیدار با وزیر امورخارجه بریتانیا درباره بحرین، به آمریکا می رود.
  • زاهدی به دیدار وزیر امور خارجه وقت آمریکا، آقای شوتز، می رود و صحبت هایی که با وزیر امور خارجه انگلیس انجام شده بود را به او منتقل می کند. زاهدی انتظار داشت که مورد حمایت قرار بگیرد اما وزیر امورخارجه آمریکا می گوید ما به هر حال نمی خواهیم که در آن منطقه گلوله ای از لوله اسلحه ای خارج شود. بنابراین اگر دولت ایران بخواهد قدرت نمایی کند، اعراب به کمونیسم متمایل خواهند شد.در اینجا دولت ایران تسلیم نظرات انگلیس شد.
  • ابتدا در فروردین ماه سال ۴۹ ، زاهدی گزارشی را به مجلس ارائه کرد. البته اسناد نشان می دهد که زاهدی تلاش کرده بود ارائه گزارش به مجلس را به هویدا واگذار کند اما هویدا زیر بار نرفته بود. شاه هم به زاهدی می گوید که تعهد را انجام دهد. گزارش مذکور برپایه کتابی بود که سال قبل از آن یعنی سال ۴۸، اداره نهم سیاسی وزارت امور خارجه منتشر کرده بود و در آن تاریخ مالکیت دو هزارو پانصد ساله ایران بر بحرین را شرح داده بود.
  • به هر حال سرتاسر گزارشی که ایشان عنوان کردند، حاکی از این بود که بر بحرین حاکمیت داشته و بعدا استعمارگران بر بحرین حاکم شدند و انگلیس با حیله و تزویر آنجا را در اختیار گرفت، اما دولت ایران هرگز از ادعای مالکیت خود دست بر نداشت. تا اینکه اعلی حضرت در مصاحبه دهلی نو فرمودند ما نمی خواهیم خاکی را به زور در اختیار خود نگه داریم. بنابراین ما از دبیرکل سازمان ملل می خواهیم که “مساعی جمیله اش” را برای حل و فصل این مسائل به کار بگیرد.
  • نمایندگان پان ایرانیست در مقابل این اقدام، به علت دست شستن دولت از مالکیت بحرین، دولت را مورد استیضاح قرار دادند.
  • فقط ما چهار نفر به استیضاح رای موافق دادیم و بقیه استیضاح را رد کردند. البته طبیعی هم بود چون اکثریت مجلس در اختیار حزب ایران نوین و حزب مردم بود.
  • بعد از آن رئیس سازمان ملل شخصی به نام “گیچاردی” که از دیپلمات های ایتالیایی بود را برای این کار انتخاب کرد . او هم مرد شریفی بود که تنها وظیفه اش را انجام داد. در گزارشی هم که تهیه کرد نوشته است: “قبل از اعزام من به این ماموریت، فهرست برخی از سازمان ها را به من دادند و من ملزم بودم که نظرات آن ها را بپرسم.” این سازمان ها هم نهادهایی بودند نظیر انجمن حقوقدانان، انجمن بلدی، انجمن زنان و این دست تشکل های صوری که ساخته و پرداخته دستگاه و وابسته به شیخ حاکم بودند.
  • ایشان در یک جا تعداد ایرانی تبارها را بیش از بیست درصد و درجای دیگر بیش از هفتاد درصد اعلام می کند. این آمارها نشان می دهد که دستگاه شیخ حاکم اجازه نمی داد که همه پرسی آزاد انجام شود.
  • بعد هم دولت ایران تحت فشار آمریکا و انگلیس،از شورای امنیت درخواست کرد که این گزارش به تصویب شورای امنیت برسد.
  • دولت پس از این مرحله، گزارشی از این فراگشت به مجلس آورد که عنوان آن “تصمیم قانونی مجلس” بود. این مطالب را مطرح کردند و باز هم نمایندگان پان ایرانیست سخنرانی هایی انجام دادند و مخالفت کردند. اما آن ها از ابتدا رای داشتند و این گزارش هم رای آورد. اما نکته جالب توجه اینجاست که علی رغم همه اقدامات درونی و بیرونی که انجام دادند، ولی بر پایه قوانین مشروطیت، بحرین هنوز یکی از استان های ایران است و از نظر حقوق داخلی ایران، هیچ تغییری انجام نشده است.
  • برپایه قانون اساسی مشروطیت، تغییر در حدود کشور می بایست با طی مراحل قانونی صورت پذیرد. طبق نظام نامه داخلی مجلس، قانون به دوشکل می توانست وجود داشته باشد. نخست چیزی که نمایندگان اشاره می کردند که برای ارائه طرح به مجلس تعداد مشخصی از نمایندگان باید پیشنهاد این طرح را امضا می کردند. طرح می بایست عنوان مشخص و توجیه برای مطرح شدن می داشت و بعد از طرح در صحن علنی و بررسی در کمیسیون ها اگر در مجلس رای می آورد به قانون تبدیل می شد و بعد از آن در روزنامه رسمی منتشر می شد و شاه دستور اجرای آن را به نخست وزیر صادر می کرد.
  • شکل دوم لایحه بود که از طرف دولت به مجلس می آمد وآن هم باید عنوان لایحه قانونی مبنی پیشنهاد مربوطه می داشت. همچنین باید توجیه لازم را هم می داشت تا مشخص شود چرا آنچه در این لایحه آمده لازم است و اگر تقاضای فوریت نمی شد در کمیسیون و بعد هم در صحن بررسی می شد. اگر تصویب می شد تبدیل به قانون می شد و باید تشریفات قبلی را طی می کرد. یعنی حتما باید به توشیح پادشاه می رسید و در روزنامه منتشر می شد و توسط شاه برای اجرا به نخست وزیر ابلاغ می شد.
  • در حالیکه آنچه به مجلس آمد، هیچ کدام از این ها را نداشت. عنوان آن “تصمیم قانونی مجلس” بود و محتوای آن گزارش عملکرد سازمان ملل بود. در حالیکه حتی اگر فراگشت انجام شده در سازمان ملل را به عنوان توجیه آن می دانستند باید عنوان آن “لایحه جدایی بحرین از ایران” می بود. بعد از آمدن به مجلس هم باید به کمیسیون های مربوطه می رفت. در غیر این صورت باید تقاضای دو فوریت می کردند که اگر موافقت می شد می توانستند برای آن در همان جلسه رای گیری کنند. که هیچ کدام از این ها انجام نشد.
  • از سوی دیگر شاه هم چنین چیزی را امضا نکرده و در روزنامه رسمی هم منتشر نشده و برای اجرا هم به کسی ابلاغ نشده است. بنابراین از نظر قانون اساسی مشروطیت، علی رغم کارهایی که در مجلس بیست و دوم انجام شد، هیچ تغییری در موضوع مالکیت بحرین صورت نگرفته و بحرین همچنان یکی از استان های ایران است.

۲۹۲۱۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.