۸ شهریور سالگرد شهادت رجایی وباهنر

 

روز هشتم شهریور ۱۳۶۰ هجری شمسی محمد علی رجایی رئیس جمهوری اسلامی ایران همراه با محمد جواد باهنر نخست‌وزیر، بر اثر انفجار بمبی که در ساختمان نخست‌وزیری کارگذارده شده بود، به شهادت رسیدند.این حادثه از جمله حوادث تروریستی سال ۱۳۶۰ بود که ‌‌ مجاهدین خلق (منافقین) علیه مردم و مسئولان کشور مرتکب ‌شدند. حادثه هشتم شهریور دو ماه پس از حادثه هفتم تیر که در آن شهید دکتر سید محمد حسین بهشتی رئیس دیوانعالی کشور همراه با ۷۲ نفر از مسئولان خدمتگزار جمهوری اسلامی ایران در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید به وقوع پیوست.
شهیدان رجایی و باهنر آن دو یار صدیق و همسنگر در قربانگاه عشق، باوفاداری بر عهد و پیمان خویش و اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی و تشکیل دولت مکتبی، در دوران کوتاه اما پربرکت خود، تلاش نمودند تا با رفع استضعاف و محرومیت و تبعیض و بی‌عدالتی، سعادتمندی و رفاه و آسایش را برای ملت خویش به ارمغان آورده، اما سرانجام با خیانت منافقان تروریست و تحت حمایت همه‌ی جانبه‌ی استکبار جهانی و باند تروریسم بین‌المللی، در آتش عشق خود پروانه‌وار سوختند و به جایگاه ابدی خود در دیار دوست و جوار رحمت حق شتافتند و ملتی را در غم فراق خود در دنیایی از سوگ و ماتم و اندوه تنها گذاشتند.
انفجار و شهادت
 در ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست‌وزیری برخاست. کارکنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده‌اش را در یکی از واحدهای مسکونی نهاد ریاست‌جمهوری ساکن کرده بود تا دیگر مجبور به رفت‌وآمد به خانه‌اش نباشد. کمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله‌های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند. پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل کردند. شدت انفجار به حدی بود که ابتدا هیچ‌کس نتوانست کشته شدگان را شناسایی کند. جنازه‌ها را به بیمارستان انقلاب منتقل کرده و پیکر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند.هیچ‌کس نمی‌دانست که این پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است.

به فکر یکی از اطرافیان او رسید که از روی دندان‌ها می‌توان فهمید که پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آن‌چنان بود که دهان رجایی به سادگی باز نمی‌شد. لحظاتی بعد یکی از پزشکان از راه رسید و پس از شستن لب‌ها با آب اکسیژنه، دهان را باز کرد و دندان‌ها دیده‌ شد، اما باز هم کسی او را نشناخت. همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیکر سوخته شهید‌رجایی را شناسایی کرد.با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مردم به خیابان‌ها ریختند و ایران در سوگ رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر خود فرو رفت. با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه مردم در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و با سردادن شعار«رجایی، رجایی! راهت ادامه دارد! » پیکر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت کردند

 

 

همکاری در فروش - دستگاه کنترل سلامتی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.