عرفان های بدلی و «دروغین» آبشخور تصوف فرقه ای

امروز چه گرم است بازار عرفان های دروغین وچه بسیار شنیده ام که همین دکان داران در دفاع از معتقدات خویش از امام مدد می گیرند و او را نیز عارفی چون خود تفسیر می کنند،حال آنکه خدا میداند فاصله امام تا این دکان داران چقدر است.اهل تحقیق می دانند که نظر ایشان (حضرت امام) راجع به تصوف و عرفان چه بوده و حتی اگر به صراحت بیان نکرده باشند، لااقل چه آثارعرفانی اولیه وچه تفسیر سوره حمد حکایت از دیدگاهشان می کند

بولتن نیوز: بخش اول و دوم گفت و گو با حجت الاسلام عبدالرحیم بیرانوند، کارشناس فرق و ادیان حوزه علمیه قم، در مورد ادعای دراویش، مبنی بر تأیید حضرت امام (ره) از آنان به عنوان آیا دراویش گنابادی مورد تأیید حضرت امام(ره) بودند؟ و حربه های سران فرقه تصوف جهت ادامه فعالیت های تشکیلاتی در ایران منتشر شد. در زیر بخش سوم این مصاحبه در ادامه خواهد آمد.

بولتن : به نظر شما آبشخور تحریفات و سوءاستفاده های تصوف فرقه ای از حضرت امام (ره) با چه انگیزه ای و از کجا سرچشمه می گیرد؟

حجت الاسلام عبدالرحیم بیرانوند: بنده معتقدم اگر تاریخ قرون معاصر و سده های اخیر ایران را مطالعه کنیم و پیدایش مذاهب و  فرقه های مختلف بخصوص تصوف را مورد بررسی و کاوش قرار دهیم، می توانیم دست سران سودجو و دکان دار فرقه ی صوفیه را در پشت صحنه ی بسیاری از این گونه تحریفات و بدعت ها ببینیم. مطالعه اسرار پشت پرده این داستان،به خوبی به عمق خطری را که از این ناحیه وجود دارد بر ملا خواهد ساخت. بنا براین اگر نگوییم همه، تقریبا اکثر قریب به اتفاق این فرقه های ضاله از آبشخور یک عرفان بدلی « دروغین» تغذیه و سوءاستفاده کرده اند. جناب حجت الاسلام سید علی خمینی نوه ی بزرگوار حضرت امام(ره) در مقاله ای تحت عنوان «گذری بر هفت جلوه علمی امام خمینی (ره) » به این مطلب اشاره داشته و مینویسد:

«امروز چه گرم است بازار عرفان های دروغین وچه بسیار شنیده ام که همین دکان داران در دفاع از معتقدات خویش از امام مدد می گیرند و او را نیز عارفی چون خود تفسیر می کنند،حال آنکه خدا میداند فاصله امام تا این دکان داران چقدر است.» (۱)

بنابراین باید این هشدار را به تئوری پردازان مدعی تصوف داد که امام را آنگونه که خودتان می اندیشید تحلیل نکنید ، شهرام پازوکی صوفی گنابادی از این دسته افراد است او در یکی از مصاحبه های خود در روزنامه شرق در مورخ ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵ ص ۱۸ ستون دوم در مصاحبه ای که سوال کننده می گوید:

«غرض ما پرداختن به مسأله تصوف در ایران است»  بدون این که ضرورتی اقتضا کند می گوید:

«اهل تحقیق می دانند که نظر ایشان (حضرت امام) راجع به تصوف و عرفان چه بوده و حتی اگر به صراحت بیان نکرده باشند، لااقل چه آثارعرفانی اولیه وچه تفسیر سوره حمد حکایت از دیدگاهشان می کند»

متاسفانه باید بیان کرد که این افراد با مقاصدی سوء و با هدف اخذ مشروعیت برای  فرقه ی خود دست به تحریف آراء و شخصیت امام(ره) می زنند حال اینکه همانطور که عرض کردم آثار امام (ره) پر است از رد تصوف تشکیلاتی و فرقه ای، من اینجا باز مجبور می شوم  سری به دیوان حضرت امام بزنم تا خوانندگان محترم، خود بهتر قضاوت کنند، امام (ره) در دیوان شعرشان چاپ سوم تنظیم نشر آثار شان ص ۲۰ در رد ادعاهای پوچ درویشان می فرمایند:

 گوش از عربده ی صوفی درویش ببند /  تا به جانت رسد از کوی دل ، آواز سروش

امام(ره) در این بیت ضمن رد درویش و صوفی گری، خطاب به سالک الی الله متذکر می شود که  اگر می خواهی به خدا و حرف حق برسی  مواظب باش فریب دراویش دکان دارِ پردعا را  نخوری. یا در نامه ای به یکی از دوستانشان می نویسد:

«به خوش سخنی ارباب تصوف و عرفان رسمی خشنود مباش، وبه دعاوی و طامات پر سر و صدای اهل خرقه راه مسپار ، چراکه صرف همت در همه ی این ها و تکیه بر آنها شکست و هلاکت است.» (۲)

اتفاقا حضرت امام در نامه ای به همین مضمون به یکی دیگر از شاگردانش به نام آقا میرزا جواد همدانی بعد از توصیه و بر حذر نمودنش از لذات و شهوات دنیایی و ریاست ظاهری و عبادت ظاهری و مفاهیم مبهم فلسفه مرقوم می دارد :

«نه شیوایی ارباب تصوف و عرفان ظاهری و نظم کلام ایشان را، و نه غرش رعد اهل خرقه و آذرخش ایشان – که ادعای رگبار معارف دارد، هیچ کدام را در برابر چشمانت قرار نده، که همه ی آنها حجابی اندر حجاب ظلماتی است انباشته بر هم و صرف کوشش در آنها مرگ و هلاکت است. وچنین کاری زیان آشکار و محرومیت ابدی و ظلمتی است بی پایان. » (۳)

در همین راستا امام(ره) به  فرزند بزرگوارش مرحوم احمد آقا متذکر می شود که:

« … آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیری و کَلِّ بر خلق الله (بار بر مردم) باشی که این از صفات جاهلان متنسک است، یا درویشان دکان دار.» (۴)

امام در شعری، صوفی خود خواهِ دنیا دار را اینگونه ملامت می نماید :

 صوفی صافی اگر هستی، بکن این خرقه را / دم زدن از خویشتن با بوق و با کرنا چه شد

زهد مفروش ای قلندر! آبروی خود مریز / زاهد ار هستی تو، پس اقبال بر دنیا چه شد

مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست / لا الهت را شنیدستم ، ولی الا چه شد (۵)

یکی از مهمترین ایرادات بر صوفیه بحث بی نیازی از شریعت در برخی مراتب است این بی نیازی و استغنای از شریعت بر دو وجه است : «استغنای بدایتی»: استغناء در مسیر طریقت که برای همه امکان دارد و «استغنای نهایتی» : رسیدن به حقیقت و مقام قرب که برای همه امکان ندارد.

استغنای بدایتی به این معناست چون ولی و مرشد کامل است و دخل و تصرف در همه امور می تواند بکند ، در شرع هم می تواند دخالت کند و ولایت مطلقه کلیه الهیه دارد، صلاح می داند که شما فلان کار یا نماز را نخوانید که استغنای بدایتی است یعنی بی نیازی از شرع در طی طریق ، چون به زعم صوفی ها شارع به آنها گفته است.
استغنای نهایتی بدان معنی که صوفی ها معتقدند چون به حقیقت رسیدی نیازی به شریعت نیست چرا که هدف از عبادت، رسیدن به حقیقت بود. صوفی معتقد است که در طی این طریق ، الزامی بر انطباق دستورات قطب با شرع نیست و مخالف با شرع هم باشد بحثی نیست .
چون این اعتقاد صوفیه با قرآن وسنت مخالف بوده است سعی کردند دلایلی برای توجیه آن بیاورند لذا یکی از مهمترین آیاتی که به آن استناد میکنند آیه شریفه «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین» است.( یعنی پروردگارت را عبادت کن تا زمان رسیدن به یقین) در حالیکه طبق نظر همه مفسرین شیعه و بسیاری از مفسرین سنی منظور از یقین در اینجا مرگ است و همچنین در هیچ کجای زندگی ائمه اطهار (علیه السلام) ترک عبادات وجود نداشته است. کسان دیگری از صوفیه نیز سعی کرده اند به شیوه های گوناگون این مساله را توجیه کنند .

نور علیشاه ثانی قطب دوم فرقه صوفی گنابادی از آن دسته است وی میگوید: «صوفی موحد است و موحد غیر محدود است و مذهب در حد است و صوفی رو به بی حدی است.»(۶)  وی باز ادعا میکند که:

«پس از یقین عبودیت نیست ربوبیت است و تکلیف نیست.» (۷) 

اما علما و فقهای بزرگ و عرفای بنام شیعه این تفکر صوفیه را زیر سوال برده و به شدت به آن حمله کرده اند از  زمره ی این  دسته از علما و عرفای  بزرگ اسلام، حضرت امام خمینی (ره) است که در کتاب سر الصلو ه ص ۱۳ می نویسد:

«آنچه پیش بعضی اهل تصوف معروف است که نماز، وسیله معراج وصول سالک است و پس از وصول، سالک مستغنی از رسوم گردد ، امرباطل بی اصل و خیال خام بی مغزی است که با مسلک اهل الله و اصحاب قلوب مخالف است و جهل به مقامات اهل معرفت و کمالات اولیاء صادر شده است .»

بنابراین صوفیان فرقه ای و دراویش دکان دار که با عرفان ناب اسلامی غریبه اند دست به دست هم داده اند تا با روش شیادانه و با دعاوی بی پایه و اساس و کژاندیشی خود ، شخصیت علمی و معنوی حضرت امام را به نفع خود مصادره نمایند و با تحریف در سیره ی عملی ایشان بازار فرقه ضاله ی خویش را گرم کنند. آقای سید علی خمینی نوه بزرگوار حضرت امام دردمندانه به این مهم پرداخته و اشاره می نامید:

«سهل است که حتی اندیشه های او را هم به درستی تحلیل نکرده ایم، بازار تفسیر به رأی ها گرم است و هر کس امام را از آن طور که خود می اندیشد و آنگونه که خود دوست دارد تحلیل می کند.»(۸)

لذا باید عرض کنم که گاه جاه طلبی ها و نادانی ها و منفعت طلبی های پیشوایان فرقه دار و مسلک ساز باعث  شده است تا کجراهه ی انحرافی همراه با ساز و برگ هایی در آراء و شخصیت حضرت امام (ره) بوجود آورند که به قول نظامی :

دین تو را در پی آرایش اند / در پی آرایش و پیرایش اند

بس که بستند بر او برگ و ساز / گر تو بینی نشناسیش باز

  پس در چنین شرایطی به حکم اینکه در برابر انحرافات واقعی نباید سکوت کرد و مهم تر اینکه سکوت نوعی موضع گیری است می بایست در مقام پاسخگویی برآمد و جایگاه با عظمت حضرت امام و سیره الهی ایشان را به صورت درست در جامعه و بخصوص برای نسل سوم انقلاب تبیین نمود.  

ادامه دارد…

منابع:

۱٫ مجله حضور ویژه سی سالگی انقلاب ص ۱۳ و ۱۵ ستون اول

۲٫نامه های عرفانی امام خمینی (ره) چاپ چهارم سال ۱۳۸۶ – انتشارات تشیع ص ۳۵ نامه به آقا سید ابراهیم خوئی (مقبره ای)

۳٫همان ص ۳۰ نامه به آقا میرزا جواد همدانی

۴٫ همان ص ۷۹ نامه به فرزند بزرگوارش مرحوم آقا سید احمد خمینی

۵٫دیوان حضرت امام (ره) چاپ سوم ص ۱۷۶ تنظیم نشر و آثار حضرت امام(ره)

۶٫صالحیه حقیقت ص  ۲۳۳

۷٫صالحیه حقیقت ص ۴۱۱

۸٫مجله حضور ویژه سی سالگی انقلاب ص ۱۳ و ۱۵


بولتن نیوز

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.