با این وجود یکی از مسائلی که نیروی انتظامی باید به طور جدی آن را مورد توجه قرار دهد، تبدیل شدن به یک نهاد اجتماعی است. البته پلیس در راستای رسیدن به این هدف باید از ابزارهای فرهنگی خصوصاً رسانه به خوبی استفاده کند. اگر پلیس فرهنگ، نظم، انضباط و امنیت را در لایههای مختلف جامعه به ویژه در میان کودکان و نوجوانان اشاعه دهد یا همچنین در دبیرستانها و دانشگاهها سرفصلهایی از نظم و انضباط اجتماعی تدریس شود، میتواند در راستای هدف یاد شده تأثیرگذار باشد. در واقع مهمترین مخاطب پلیس باید کودکان و نوجوانان جامعه باشند و اگر این اقشار در بحث فرهنگی و نظم اجتماعی به مرحله آگاهی و هوشیاری برسند، حتماً در طرحهای اجتماعی پلیس مشارکت میکنند و نقش یک شهروند پلیس را به عهده خواهند گرفت و در این صورت بسیاری از عوارض و هزینههای این نیرو کاهش مییابد. رویکرد نیروی انتظامی در زمان فرماندهی دکتر محمدباقر قالیباف مردم محور بوده که هنوز این رویکرد مورد توجه پلیس است؛ چرا که جامعه از آن استقبال کرده است. به طور نمونه میتوان از اجرای طرح ۱۱۰ و طرح نظارت همگانی به عنوان پیوند پلیس با مردم یاد کرد، یعنی با این طرحها مردم احساس کردند که پلیس از خودشان است. با این وجود متأسفانه هنوز در جامعه ایران آن شهروند پلیس که نقش ضابط اجتماعی یا پیشگیرانه را ایفا کند، به وجود نیامده است، چون رسیدن به چنین هدفی تنها از عهده پلیس خارج است و باید سایر نهادهای فرهنگی و دستگاهها هم تلاش خود را به کار میگرفتند، البته در این راستا پلیس هم نگاهش بیشتر به مبارزه با جرم است تا پیشگیری از جرم، ضمن اینکه پیشگیری از جرم فقط وظیفه پلیس نیست. به عبارت دیگر دستگاههای دیگر مثل دانشگاه، رسانه و … در این رابطه دخیل هستند، یعنی این مسئله چند بعدی است به طور مثال تا ۱۰ سال قبل اگر کسی در خودرو کمربند ایمنی میبست، مورد تمسخر قرار میگرفت، اما با الزامی شدن آن از سوی پلیس و اعمال قانون و همچنین در بعد فرهنگی ساخت انیمیشن سیاساکتی، مردم به کمربند ایمنی روی آوردند و الان وضع کاملاً برعکس شده است، به گونهای که اگر کسی این موضوع را رعایت نکند، برایش افت شخصیت دارد. بنابراین اکنون میتوان گفت که بستن کمربند ایمنی به یک رفتار فرهنگی تبدیل شده است که این خود به خوبی نشان میدهد میتوان بسیاری از مسائل پلیس را با امور فرهنگی جلو برد نه با بعضی از روشهای صرف پلیسی، چون بسیاری از بزهکاران معلول شرایط هستند، نه علت آن. پلیس باید با علتها مبارزه کند، نه با معلولها. در حالی که الان به نظر میرسد پلیس قربانی مبارزه با معلولها شده است. در اینجا میخواهم به ویژگیهای یک پلیس که هم به درستی به وظایفش عمل کند و هم محبوب مردم باشد، اشاره کنم. پلیس مطلوب باید جامعهشناس، روانشناس و مدیر باشد. در واقع یک پلیس خوب در کنار تعلیمات نظامی میبایست شیوههای ارتباطی، رفتاری و فرهنگی را هم آموزش ببیند، یعنی مهارتهای ارتباطی، آگاهی و شناخت در فرآیند کار پلیس بسیار تأثیرگذارند و او را در اجرای وظایف محوله و محبوب شدن نزد مردم یاری میرسانند. با این همه از لحاظ استانداردهای جهانی، پلیس ایران در ایجاد امنیت و انضباط در بین کشورهای منطقه جایگاه مناسبی دارد و اگر بتواند روابط فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی بهتری با جامعه برقرار کند، آن وقت میتوان گفت ما یکی از بهترین پلیسهای دنیا را داریم. *روزنامه نگار و عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه |
جوان آنلاین – آخرین عناوین حوادث