۰۱ تیرماه ۱۳،
واژه ها در این شعر به زیبایی در کنار هم بدون واژهای نامانوس نشسته اند تمام شعر در خدمت بیان تفکر به کار گرفته شده است.
با کلماتی مانند تسمه و زندان اسارت آدمی را در قفس تن بیان میدارد مرگ را شاد باش آدمی میداند خاطره قدیمی او در دهلیز متروک، مه گرفته، و خاموش خاطره ای دوست داشتنی برای اوست.
در شعرش تفکر مرگ به زیبایی بیان شده است مرگی که او به تصویر میکشد مرگی خوش همراه با فریاد زدن مظلومیت انسان خفته در خود است تمام این اتفاقات در لحظه غروب آفتاب رخ می دهد.
واژهها در این شعر به زیبایی در کنار هم بدون واژه ای نامانوس نشستهاند تمام شعر در خدمت بیات تفکر به کار گرفته شده است شعر با غروب آفتاب آغاز و پایان می یابد این آفتاب خسته بیمار خود شاعر است که مانند بادی ملایم بر جامعه خود میوزد با پشت سر هم آوردن عطش زده، آواره، بادرها، حالات این غروب را به تصویر میکشد دور بودن و عمیق بودن خاطره را در ذهنش با تکرار واژه دور بهتر نمایان میکند./ی۲
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com