■رد صلاحیت دو نامزد مهم بدان معنا نیست که مردم ایران در انتخابات حضور پررنگی نخواهند داشت ■
به گزارش اشراف، مجله « فارن افرز» در گزارشی به قلم «هومن مجد» نوشت: پس از رد صلاحیت دو نامزد مهم انتخابات یعنی «علی اکبر هاشمی رفسنجانی» و «اسفندیار رحیم مشایی» صاحب نظران اعلام کردند که مردم ایران دیگر به انتخابات نگاه مثبتی نخواهند داشت و شاید حضور پررنگی در آن نداشته باشند. اما هرچند درست است که اخذ رای در ایران کاملاً آزاد و منصفانه نیست ولی این بدان معنا نیست که مردم ایران آن را مهم به شمار نیاورند.
■ نامزدهای تایید صلاحیت شده در یک ویژگی مشترکند و آن التزام به دستور رهبریست ■
مردم ایران به خوبی میدانند که مباحثات عقیدتی کلی درباره خط مشی جمهوری اسلامی تنها یکی از وجوه رقابتهای ریاست جمهوری است. این نکته مهم باید همیشه در خاطر کشورهای غربی بماند. با این حال هشت نامزد تایید صلاحیت شده هر کدام به نوعی از زمره وفاداران به آیتالله «خامنهای» محسوب میشوند. اما این افراد گستره وسیعی از تنوع نظرات سیاسی را شامل میشوند و هر کدام درباره سیاست داخلی و خارجی کشور برنامههای خاص خود را دارند.
■ برخی حوزهها به دست رئیس جمهور هدایت میشود که اقتصاد یکی از آنهاست ■
برای مثال میتوان گفت اقتصاد یکی از آن حوزههایی است که بیشترین تأثیر را از سیاستهای ریاست جمهوری پذیرفته است (اقتصاد هم چنین موردیست که رهبر ایران تلاش میکند از آن دوری کند) . این موضوع هم چنین مهمترین الویت رای دهندگان ایرانیست. (برای مثال یکی از دلایل رای آوردن «احمدی نژاد» این بود که وی مدعی شده بود میخواهد پول نفت را به سر سفره مردم بیاورد). درست است که تحریمهای اقتصادی فلج کننده که اقتصاد کشور را شدیداً تحت تأثیر قرار داده در کنترل مستقیم رئیس جمهور نیست ولی هرگونه کاهش از میزان تحریمها به سیاست خارجی و اتمی کشور وابسته است، که این دو حوزه بیشتر تحت کنترل رهبر ایران است.
■ مردم ایران معتقدند رئیس جمهور قادر است بر برخی امور تأثیر مستقیمی به جای بگذارد ■
اما رای دهندگان تقریباً تردیدی ندارند که این دو حوزه میتواند تحت تأثیر رویکرد ریاست جمهوری تغییراتی داشته باشد. در واقع داستان از این قرار است که رئیس جمهور در رأس «شورای عالی امنیت ملی» قرار دارد و با قدرت خود میتواند وزیر امور خارجه و دبیر شورا، که معمولاً سمت مذاکره کننده اتمی را هم بر عهده دارد، را انتصاب کند. بیشتر مردم ایران به خوبی میدانند که اولویتها و خط مشی رئیس جمهور میتواند بسیار موثر باشد و این موضوع به این که چه کسی قدرت سیاسی اصلی را در دست دارد ارتباطی ندارد. این موضوع هم چنین به تعداد محدود نامزدهای انتخابات که همگی توسط یک نهاد غیرمردمی دولتی انتخاب شدهاند هم مرتبط نیست. در واقع پس از هشت سال ریاست جمهوری «احمدی نژاد» – که در این زمان مردم ایران مجبور شدند ریاضتهای اقتصادی، سوء مدیریت، فساد در سطوح عالی مملکتی، انزوای بینالمللی و خطر جنگ با غرب را تحمل کنند- مردم ایران نمیتوانند به نحو دیگری به قضیه نگاه کنند.
■ «جلیلی» و عقاید وی درباره تحریمها ■
در چنین شرایطی اشتباه است اگر فکر کنیم نامزدهای موجود همگی مثل هم هستند و برای مردم ایران تفاوتی ندارند. «سعید جلیلی» ، نماینده کنونی ایران در «شورای امنیت سازمان ملل» و مذاکره کنند ه ارشد اتمی ایران یک محافظه کار تمام عیار و یک تکتوکرات وفادار به رهبریست؛ اگر او پیروز انتخابات باشد به احتمال قوی از دستورات و اوامر رهبری به شکل بسیار دقیق پیروی خواهد کرد. این رویکرد بدان معناست که احتمالاً ایران لحن جدیدی را در مذاکرات اتمی دنبال نخواهد کرد- در واقع به نظر میرسد که او معتقد است تحریمها در طولانی مدت موجب خودکفایی کشور خواهند شد. (این عقیده از نظر رای دهندگانی که از عواقب تحریمها رنج میبرند اصلاً خوشایند نیست).
■ «قالیباف» ، یک محافظه کار عملگرا ■
«محمد باقر قالیباف» ، شهردار تهران، در واقع یک عملگرای محافظه کار است؛ هر چند بسیاری از اصلاح طلبان و مخالفان داخلی حکومت از گذشته وی در مسند فرماندهی «سپاه پاسداران» و رئیس پلیس انتقاد میکنند ولی بسیاری دیگر معتقدند «قالیباف» در مسایل اجتماعی نسبت به دیگران تعصبات کمتری دارد. او در مقام شهردار تهران ثابت کرده که مدیر کارآمدیست و شاید اگر به مقام ریاست جمهوری برسد بتواند روابط اقتصادی بینالمللی ایران را ترمیم کند.
■ «حسن روحانی» قادر است فضایی از سیاستهای اصلاحطلبانه را به کشور تزریق کند ■
«حسن روحانی» با «جلیلی» و «قالیباف» تفاوتهای بسیار دارد. او به «رفسنجانی» نزدیک است و زمانی مذاکره کننده اتمی ایران در دوران ریاست جمهوری «محمد خاتمی» بود. از این رو میتوان با اطمینان گفت که او میتواند دست کم لحن دیپلماسی سیاسی ایران را تغییر دهد (حتی اگر نتواند محتوای آن را عوض کند) و بدین وسیله روابط ایران با جهان خارج را بهبود بخشد. علاوه بر این، هر چند او یک روحانی است ولی نظرات تندرویانه ندارد. اگر «روحانی» حمایت «خاتمی» و «رفسنجانی» را پشت سر خود داشته باشد (کما این که بعضی معتقدند این اتفاق رخ خواهد داد) میتواند برخی چهرههای آشنای اصلاح طلب را در کابینه خود قرار دهد تا به کمک آنان درباره سیاستهای اجتماعی و اقتصادی تصمیم گیری کند. (شایان ذکر است که «محمد رضا عارف» تنها اصلاح طلب رسمی است که توانسته از سد «شورای نگهبان» بگذرد، اما او شخصیت شناخته شدهای نیست و از همین رو بعید به نظر میرسد که بتواند در انتخابات پیروز شود. در واقع اگر غیر از این بود بی شک «شورای نگهبان» صلاحیت او را تایید نمیکرد).
■ مردم ایران از یک سو میدانند که نهادهای مردمی تصنعی هستند و از دیگر سو تصور میکنند با رای خودمیتوانند سرنوشت کشور را تعیین کنند ■
نکته اینجاست که مردم ایران به خوبی قادرند دو نقطه نظر متناقض را هم زمان در ذهن داشته باشند: یکی این که نهادهای مردمی کشورشان تصنعی هستند (نامزدی کوتاه مدت «رفسنجانی» ، که شاید تعمدی بود، این امر را بیش از پیش تثبیت کرد) و دیگر این که با تمام این اوصاف رای آنان میتواند سرنوشت ساز باشد. احتمال کمی وجود دارد که نامزدی موفق شود میزان رای «خاتمی» در دور اول ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۷، که چیزی نزدیک به ۷۰% آراء بود، را به دست بیاورد. این امر این امید را در ذهن ایجاد میکند که حکومت ایران متوجه شده باید در نهایت از طرز فکر انقلابی خود گذر کند. لیکن تجربه سال ۲۰۰۹ و اقدامات «شورای نگهبان» در هفته جاری این امید را، حد اقل برای زمان حال، از بین برده است.
■ تجربه نشان داده کمپین انتخاباتی در ایران در روزهای منتهی به انتخابات به اوج میرسد ■
با این حال نباید تصور کرد آرامش خیابانهای تهران در حین برگزاری کمپینهای انتخاباتی آرامشی حقیقی است. معروف است که کمپینهای انتخاباتی ایران به آرامی شعلهور میشوند. (مردم تنها چند روز مانده به اتمام مهلت تبلیغات انتخاباتی بود که برای حمایت از «میر حسین موسوی» به خیابانها آمدند. همایشهای خیابانی به طرفداری از دیگر کاندیداها و البته بیشتر در حمایت از «موسوی» در اواخر مهلت کمپین تبلیغاتی در سال ۲۰۰۹ جان گرفت) . نکته دیگر این که نمیتوان حدس زد کدامین نامزد قصد دارد مردم ایران را گرد خود جمع کند—مشخص نیست که آیا «روحانی» با شعارهای اصلاحطلبانه و مخالف مردم را به وجد خواهد آورد یا «قالیباف» با استفاده از محبوبیت خود به عنوان شهردار شهر به این کار روی خواهد آورد. (مباحثات با نزدیکی به تاریخ انتخابات داغ تر خواهند شد و میتوانند اثربخشی بیشتری داشته باشند البته اینها همه به شرطی است که مباحثات به اندازه چهار سال قبل گیرا و جذاب باشد). هر چند مردم میدانند رای دادن شاید کار عبثی باشد ولی به احتمال زیاد در این انتخابات شرکت خواهند کرد.
نوشته فارن افرز: چرا مردم ایران هنوز علاقه مند به شرکت در انتخابات هستند؟ اولین بار در ممتازنیوز، پورتال جامع آموزشی اطلاع رسانی کشور ، مجله اینترنتی ، خبر ، ورزش ،تکنولوژِی News,Sport پدیدار شد.