جام جم آنلاین: هنگام صحبت از اجرا و آنچه وظایف و کارکردهای یک مجری تلویزیونی است، میتوان از سادهترین و قدیمیترین فرم و شیوه اجرا تا نمونههایی که در رسانههای غربی به تاک شو و در ادبیات رسانهای ما به برنامههای گفتوگو محور معروفاند، نام برد و به تحلیل آنها پرداخت.
ساده ترین فرم برای ارائه و انتقال اطلاعات خبر و کارکرد برنامههای خبری، انتقال سریع و لحظهای اطلاعات در کوتاهترین زمان ممکن است.
در این شیوه، کسی به عنوان مجری در استودیو مینشیند و خبرها را از روی کاغذ یا مانیتور برای بیننده یا شنونده میخواند.
چنین برنامههایی به لحاظ فرمی و ساختاری، چندان جذابیتی برای مخاطب ندارند. البته میتوان با شیوههایی مثل دکور استودیو، جنس صدا، چهره مجری و… جذابیتهایی ایجاد کرد، اما اصلیترین و کلیدیترین وجه جذابیت چنین برنامههایی ـ اگر بتوان نامش را جذابیت گذاشت ـ ایجاز و اختصار در انتقال اطلاعات و اخبار است.
در این شیوه، مجری اختیار ندارد راجع به چیز دیگری جز آنچه برایش تکلیف شده حرف بزند یا مدتی بیش از زمان مقرر را صرف ارائه اخبار و اطلاعات کند.
اما نوع دیگری از ارائه اخبار و اطلاعات وجود دارد که در آن مجری زمان بیشتری را صرف صحبت درباره آنچه موضوع برنامه است، میکند و در واقع محدودیتهای اجرای خبری را ندارد. هنگامی که صحبت دربارهء یک موضوع از حد یک پاراگراف خارج میشود، وارد عرصه درام و داستان شدهایم.
مسلم است تعریف یک داستان خوب کار بسیار دشوارتری است و روایتگری و اجرای درست قواعد داستانگویی و پیشبرد آن، کارکردی کلیدی و حیاتی دارد.
مجری باید از شروع، میانه، نقاط عطف، گرهافکنی، گرهگشایی و دیگر تمهیدات داستانگویی اطلاع داشته و بر آنها مسلط باشد و بداند ریتم داستان را چگونه حفظ کند تا مخاطب حوصلهاش سر نرود و تا پایان مشتاق پیگیری ماجرا باشد. همینها بین خبر خشک و خالی و سرگرمی پل میزنند و خبر(تاک) را به برنامه گفتوگو محور(تاک شو) بدل میکنند.
اما واقعیت این است که تاک شو هرگز در ایران کارکردها و وظایف نمونههای واقعی و موفق این فرم برنامهسازی را نداشته و در بهترین شکل در حد کپیسازیهای نه چندان موفق و بیرمقی از نمونهای اصیل چنین فرمی باقی مانده است.
این مسأله البته دلایل فراوانی دارد که از ویژگیهای فرهنگی و مسائل جامعه شناختی تا موارد سیاسی، روانشناختی، اقتصادی و… را شامل میشود.
در ضمن پدید آمدن یک برنامه گفتوگومحور خوب نیازمند تعامل درست و حرفهای مجری، سیستم رسانه و مخاطب است که در صورت ناهماهنگی یکی از این اجزا با بقیه، قطعا کلیت کار دچار ضعف خواهد شد.
اما در اینجا کمی به وظایف و کارکردهای مجری میپردازیم و بررسی این که نقش مجری در این میان چیست و چرا مجریهای ما بندرت توانستهاند یک برنامه گفتوگو محور در ابعاد و اندازههای استاندارد تدارک ببینند.
نخست
یک مجری تلویزیونی در عین حال که باید در حد قابلقبولی سواد و دانش داشته و از چهره و صدای مقبولی برخوردار باشد، باید خود را همزمان بازیگر و نویسنده و کارگردان یک نمایش نیز فرض کند.
مجری باید همواره چند قدم از مخاطب جلوتر باشد، به مقتضای آنچه در جریان است تعجب کند، خوشحال شود یا زیر بار نرود و در همه حال برنامه را در طول موج یکسانی از محتوا و جذابیت پیش ببرد. این برقراری تعادل میان محتوا و جذابیت، یکی از نقاط ضعف همیشگی برنامههای گفتوگو محور ماست.
نکته دیگر این که در برخی برنامههایی از این دست، مجری در برقراری تعادل میان خواستههای مخاطب و حفظ شأن و حرمت مهمان ناتوان است. برنامههای زیادی دیدهایم که در آنها، مجری برای به دست آوردن دل مخاطب و در واقع افزایش تعداد بینندهها، چنان مهمان را تحت فشار قرار داده که کار در بعضی مواقع به بیحرمت شدن مهمان و بر باد رفتن آبروی او انجامیده است؛ چیزی که بیشتر شامل حال مجریهای جوانی است که طبعا طالب جنجال و جا کردن دل خود در دل مخاطباند.
نقطه مقابل چنین وضعیتی، برنامههایی هستند که در آنها مجری چنان مقابل مهمان، محافظهکار و دست و پا بسته است که بیننده رسما احساس میکند مجری در حال خیانت به اوست و در نهایت اعتمادش را به آن برنامه از دست میدهد.
در واقع اغلب برنامههای گفتوگو محور ما در دو سوی طیف مدح و ستایش و محاکمه و تحت فشار قرار دادن مهمان قرار دارند و کمتر برنامهای است که مجریش توان برقراری یک تعادل لذت بخش میان این دو قطب را داشته باشد.
در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که همه اینعوامل تنها در اختیار شخص مجری نیست و یک کار قابل قبول، نتیجه تعامل مجری با عوامل بسیاری مثل سرمایهگذار، تهیهکننده، پشت صحنه برنامه، قوانین و مقررات سازمان و… است که بررسی آنها مهلت دیگری میطلبد. (جام جم – ضمیمه قاب کوچک)
مسعود ثابتی
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version