معلم بی‌سواد و مداد جادویی

گردآوری شده توسط گروه خانواده ممتاز نیوز

جینو حوصله نوشتن نداشت. با اینکه عاشق مدرسه بود به خاطر مشق نوشتن از درس و مدرسه خسته می شد. او با خودش فکر می کرد کاش یک مداد جادویی داشتم و می توانستم با آن مشقهایم را بنویسم. آن وقت فقط مداد را روی دفتر می گذاشتم و خودش آغاز به نوشتن می کرد. جینو غرق در فکر و خیال بود که یک دفعه ابر آرزوها درست بالای سرش قرار گرفت. ابر آرزوها روی سر جینو آغاز به باریدن کرد و آرزوی جینو براورده شد. جینو صاحب یک مداد جادویی شد.

از فردای آن روز هر وقت جینو می خواست مشقهایش را بنویسد فقط مداد را روی دفتر می گذاشت مداد خودش آغاز به نوشتن می کرد و جینو هیچ زحمتی نمی کشید. جینو حالا دیگر بسیار بچه ی زرنگی شده بود. مشق های او همیشه تمیزتر و بهتر از دیگران بود. جینو بسیار خوشحال بود و فکر می کرد اینطوری از همه زرنگتر می گردد.

بالاخره مدرسه ی جینو با کمک مداد جادویی تمام شد و جینو معلم شد. جینو به عنوان معلم وارد مدرسه شد. او می خواست به بچه های مدرسه درس بدهد. ولی او که یک مشکل بزرگ پیدا کرده بود. او اصلا بلد نبود چیزی بنویسد. دستخط او از دستخط خرچنگها و قورباغه ها هم بدتر بود. وقتی جینو می خواست پای تخته چیزی بنویسد همه ی بچه ها به او می خندیدند. دست جینو به نوشتن عادت نداشت.

حالا جینو یک معلم بی سواد بود او تازه فهمیده بود کسی که بسیار می نویسد بیشتر یاد می گیرد و دستخط بهتری هم پیدا می کند. حالا آقای معلم بعد از این همه سال تازه مجبور شده است  دوباره از اول درس بخواند. حالا او کلاس اول است.


سایت ممتاز|خبر ممتاز
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.