جام جم آنلاین: عبارت «مهندسی فرهنگی» ترکیب وصفی است که درک مفهوم آن، منوط به فهم معنای هریک از اجزای آن است.
واژه مهندسی از هندسه میآید که علم اندازهها و اندازهگیریهاست و در مورد مقولاتی مصداق مییابد که متشکل از ابعاد، اجزا و زوایای متعدد و گوناگون است و هنگامی که از مهندسی سخن میگوییم، مفهوم سیستم به ذهن میآید؛ مجموعهای متشکل از عناصر و اجزایی که به لحاظ کارکرد و ساختار چنان تنظیم شدهاند که در خدمت هدفی واحد قرار دارند.
در مهندسی سیستم، جایگاه آن عناصر و اجزا و ارتباط و نقش آنها به گونهای است که در جهت هدف مشترک عمل کنند، اما واژه «فرهنگی» منسوب به فرهنگ است.
در هر جامعهای، فرهنگی حاکم است که در همه نظامات آن، ساری و جاری است. حال از نگاه درون فرهنگی، چنانچه میان عناصر فرهنگ جامعه، تناسب و همسازی نباشد، نیاز به باز مهندسی خواهد داشت؛ مثلا ما در باورهای ارزشیمان اعتقاد به تعاون و کار جمعی داریم، اما در عمل روحیه کار جمعی نداریم؛ آرمان شهادتخواهی داریم، ولی در خیلی از حوزههای عمل، روحیه خطرپذیری نداریم.
طلب علم را فریضه میدانیم، اما اهل مطالعه و پژوهش نیستیم؛ به کرامت و ارزش والای انسانی به عدالت اعتقاد داریم، اما عناصر رفتاری و محصولی فرهنگی جامعه ما تجلی عینی آن ارزشها نیست. باید ببینیم چرا آن آرمانها و ارزشها به فرهنگ رفتاری و محصولی تبدیل نشده است.
این مساله به مهندسی معکوس و باز مهندسی نظام جامعه نیاز دارد، یعنی باید نظام موجود را تجزیه و تحلیل کنیم، ساختارها و کارکردهای نظامات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه را ترسیم کنیم تا نارساییها و نقاط ضعف و قوت آن روشن شود، آنگاه به بازمهندسی آن بپردازیم و ساختارها و کارکردها را اصلاح کنیم. حال آنچه اهمیت فوقالعاده دارد و بسیار نیز دشوار و پیچیده است، چگونگی مهندسی فرهنگی است.
از سوی دیگر، برای این که هر گونه تغییر و تحولی از سوی نهادهای آموزشی و در متن جامعه اتفاق بیفتد، اولا باید مهندسی فرهنگی انجام گیرد و فرهنگ آرمانی شناخته شود، ثانیا طرح آمایش فرهنگی کشور اجرایی شود؛ یعنی نقشه جغرافیایی فرهنگی ترسیم کنند؛ ثالثا شاخصها و مختصات فرهنگ هدف تعیین شود و رابعا کارکردها و ساختارهای متناسب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشخص شود. بدیهی است این مهم به یک پشتوانهای نیرومند و همهجانبه مطالعاتی، تحقیقاتی و آموزشی نیاز دارد.
اینجاست که نقش مراکز علمی و بویژه دانشگاهها و حوزه ظاهر میشود. مطالعات، پژوهشها و آموزشهای علمی روشمند و هدفمند در حوزه فرهنگ با همه ابعاد و اجزایش باید انجام گیرد.
این مساله به بهرهمندی از همه تخصصهای موجود و بلکه طراحی تخصصهای تازه و گشودن حوزههای مطالعاتی جدید در دانشگاه، حوزه و مراکز علمی و پژوهشی نیاز دارد بنابراین مهندسی فرهنگی پروژهای نیست که از عهده یک شخص، ارگان یا مجموعهای به تنهایی برآید بلکه همه جامعه باید در این موضوع، خود را مسوول بداند و در راس همه، دانشگاهها و دانشگاهیان قرار دارند، البته به یک مدیریت و هماهنگسازی ستادی نیاز است که به شورای عالی انقلاب فرهنگی محول شده است.
محمد اسحاقی - معاون فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version