نتیجه گشت ارشاد و پاسخ به سردار کارگر

یادداشت “نتیجه گشت ارشاد و پیشنهادی برای فرمانده ناجا” بازتاب های در پی داشت. شنبه ۲۷ خرداد، “سرداراسماعیل احمدی مقدم” فرمانده محترم نیروی انتظامی، ساعاتی پس از انتشار، به صورت غیر مستقیم به بندهایی از گزاره های مطرح شده در یادداشت خبرآنلاین پاسخ داد. از سوی دیگر سردار بهمن کارگر، معاون محترم اجتماعی ناجا نیز پاسخی با عنوان”عفاف و حجاب در بوته نقد یا احساس” نوشت که لازم دیدم درباره یادداشت ایشان، نکاتی را یادآور شوم.
در آغاز باید استقبال و پاسخ پلیس به نگاه منتقدانه را به فال نیک گرفت. تجربه دیگر کشورها نشان داده که تعامل با نقد رسانه ای و نگاه نخبگانی، موجب تعالی دستگاه انتظامی بوده است. بنابراین این رفتار معاون محترم اجتماعی ناجا را باید از نشانه های تعالی دستگاه انتظامی کشور دانست. نگارنده نیز با عنایت به احساس مسئولیت ناجا برای به دوش کشیدن وظیفه فرهنگی دستگاه های دیگر و با استقبال از سخن اخیر فرمانده محترم کل نیروی انتظامی مبنی بر ارائه پیشنهاد جایگزین، چنین یادداشتی را نوشته است.
در این میان البته پاسخ سردار حائز نکاتی است که یادآور خواهم شد:
اول: اینکه جان سخن در یادداشت گذشته، نقد حجاب و عفاف نبوده بلکه پرسش از مبانی دینی ، جامعه شناسی و روان شناسی این طرح و نیز نقد نتایج رفتارهای گشت ارشادی پلیس در برخورد با مردم بوده است که گذشته از اعتراضات مردمی، مورد اعتراض بیشماری از استادان روان شناسی و جامعه شناسی متدین دانشگاه های کشور نیز هست که نگارنده به صورت مشروح نظر آنان را دریافته است. حال آن نوشته از منظر پلیس نقادی قلمداد شود یا احساسی، هدف ما بیان دغدغه ای دینی و اجتماعی از سر خیرخواهی بوده است.
همچنین یادداشت گذشته در زمره نگاشته ای رسانه ای قلمداد می شود که هدفش بیان آسیب های اجتماعی بوده است. نه متنی دانشگاهی است و نه بیانی علمی با مستندات و لوایح حقوقی دارد که خواسته باشد در مجامع علمی عرضه شود. بنابراین نظر سردار محترم به غیرکارشناسی وغیر علمی بودن و غیر مستند بودن اظهارات وارد نیست. چنانکه مستندات متن، در جای جای شهر و جامعه ما هویداست. از جناب سردار که از چهره های تحصیل کرده نیروی انتظامی و نیز عضو شورای فرهنگ عمومی کشور هم هستند، تقاضامندم به بیش از ده هزار نظر از سوی کاربران خبرآنلاین – به عنوان یک جامعه آماری رسانه ای – توجه فرمایند.
دوم: اینکه مخاطب اصلی نوشتار پیشین، سیاستگذاران و طراحان پشت صحنه دستگاه انتظامی هستند و این مساله در جای جای نوشته بنده تاکید شده است. لذا ضابطان و ماموران گشت ارشاد، تنها مجری فرامین بالادستی هستند و با ایشان سخنی از سر استدلالات فقهی و دینی نیست. اگرچه در نگاه اول نحوه برخورد و تاثیر روانی و اجتماعی رفتار آنان بیشتر به چشم می آید و آنان بیش از همه باید در برخورهایشان مقید به اخلاق حسنه باشند. حاق کلام اینکه احساس مسئولیت ناجا در طرح گشت ارشاد، معلول را نشانه گرفته و مبرهن است که تا علت آسیب در جامعه برطرف نشود، مبارزه با معلول راه به جایی نمی برد.
سوم: معاون محترم اجتماعی ناجا نوشته اند”جلب و بازداشت از نظر حقوقی تعریف مشخص داشته و اصلا جزو سیاست‌ها و تدابیر ناجا نیست و آمارها نیز مؤید این موضوع هستند.”
البته توضیح واضحات است که حقوقدانان برای جلب و بازداشت، تعریف حقوقی ای قائلند و لغت شناسان در کنار این تعریف حقوقی، قائل به تعریف واژگانی هستند که با مراجعه فرهنگ لغات، قابل دستیابی است. چنانکه مرحوم دهخدا در تعریف لغوی “جلب” آورده است: هرگاه کسی را از چیزی یا کاری بازداریم و یا به اجبار از جایی به جای دیگری منتقل کنیم، عمل جلب انجام داده ایم.” و در تعریف لغوی “بازداشت” آورده است:” هرگاه ما مانع کسی شویم و او را متوقف کنیم یا در مکانی حبس کنیم عمل بازداشت انجام داده ایم.” مشخص است که این واژگان در قانون آیین دادرسی کیفری، تعاریف حقوقی خاص خود را دارند که البته جان مفاهیم لغت شناسانه نیز در آن مستتر است.
بنابراین نویسنده با اشراف به این تفکیک در تعاریف، واژه “جلب و بازداشت” را مد نظر داشته و بگذریم که حتی اگر در فرمان حضرت امام نیز دقت شود، ایشان نیز در جایی معنای لغوی و در جای دیگری معنای حقوقی جلب و بازداشت را مد نظر داشته اند و فهم این موضوع به راحتی از بار معنایی کلام دقیق امام پیداست.
چهارم: سردار محترم اشاره کرده که “نویسنده خود را در ابتدا طرفدار عمیق حجاب و عفاف معرفی می‌کند و در ادامه با فراموش کردن ادعا از ارشادشدگان به عنوان دختران و زنان ساده و پاکدلی یاد می‌کند که به دنبال زندگی روزمره‌شان بوده و فقط ظاهر آنها در قالب تعریف‌های ما نمی‌گنجد که این خود یک تناقض آشکار است “
همچنان با تمام وجود اعلام می کنم که رعایت حجاب و عفاف اسلامی را موجب سلامت اجتماعی می دانم و اگر این به زعم جناب سردار، یک ادعا بود هرگز در پایان نوشته خود، پیشنهاداتی برای ترویج حجاب نمی دادم. تنها سخن آن است که آیا نوع نگاه و شیوه عمل ما برای تحقق مفاهیم اسلام درعمل با اصل و هدف اسلام که تحقق حرمت انسانی است، مغایرت دارد یا ندارد؟ تحقق مکارم اخلاق که هدف بعثت رسول انسانیت است با کدام شیوه باید دنبال شود؟ با شیوه فرهنگی و هنری و اخلاقی یا نظامی وضربتی و گشت ارشادی؟
برای نمونه این شیوه اخلاقی امام انسانیت را مرور کنید:
کسی در زمان حکومت امیرالمونین علی ( که درود خدا بر او باد) رسید و گفت : آقا چه نشسته اید که کسی در خرابه ای با زنی فاحشه به فساد مشغول است. امام که در جمعی نشسته بود، به او گفت ای کاش این خبر را در میان جمع نمی گفتی تا اشاعه فحشاء نشود. سپس امام علی برخواست و با اصحاب خود و نیزهمان فرد، به سوی آن خرابه رفت. در منابع شیعه و اهل تسنن آمده است که جناب عمر نقل می کند وقتی به نزدیک خرابه رسیدیم علی امیرالمنین شروع کرد به بلند بلند حرف زدن و پاهای خود را محکم به روی زمین کشیدن. وقتی به خرابه رسیدند کسی آنجا نبود. علی رو به فرد خبردهنده کرد و گفت: اینجا که کسی نیست. او به آقا معترض شد که آقا شما سر و صدا کردید و آنها فهمیدند و از سوی دیگری فرار کردند. امام علی خطاب به یارانشان که نه، بلکه خطاب به همه تاریخ فرمودند:” مبادا که برای ریختن آبروی دیگران، طمع ورزید.”
معاون محترم ناجا ! به راستی شیوه کنونی طرح گشت ارشاد، برای جامعه ما امنیت اخلاقی به بار می آورد یا شیوه اخلاقی و حکومتی امیر المونین؟ پس از شما می خواهم تا تنها یک بار به شکلی ناشناخته، بیرون از بازداشتگاه های گشت ارشاد سری بزنید و آنان که با خانواده هایشان آزاد می شوند به تماشا بنشینید و فریادهای مملو از بی پروایی های کلامی شان را بشنوید که چگونه نتیجه برخوردها، تمام بنای مکتب علوی را در ذهن و زبان دختر و زن این سرزمین به ویرانی می کشاند.
پنجم: جناب سردار کارگر در قسمتی از مطلب خود نوشته اند” فرمان هشت ماده‌ای حضرت امام (ره) را ناظر بر رد فعالیت‌های گشت ارشاد دانسته‌اند که لازم به یادآوری است مخاطب این پیام در آن زمان، همه نهادها و دستگاه‌ها بوده‌اند و اصولاً گشت کمیته انقلاب اسلامی برای شناسایی و برخورد، با وظایف متعددی راه اندازی شده و نام آن گشت ارشاد نبود”
در اینجا نیز جان کلام را رها کرده و انگار “علی ما نٌقل” اشاره فرموده اید. مسلم است که وظائف گشت کمیته در دهه دهای گذشته متعدد بوده اما یکی از مشخص ترین و ملموس ترین وظائف آن برای نسل ما که سال های ۶۰ تا ۷۰ را به یاد دارد، برخورد با مسائل حجاب زنان بوده است. بعید است حافظه شما سردارمحترم، برخوردهای شدید نیروهای کمیته با دختران و زنان را به فراموشی سپرده باشد. برخوردهایی که در کوچه خیابان ها و میدان های تهران به چشم می آمد و عده ای حتی با قیچی و رنگ پاشی و … همت گمارده بودند تا زنان را به حجاب اسلام درآورند. که فرمان آن پیر خرمند که عقل و ایمان را یک جا در خویش جمع کرده بود، بر آن شد تا حکمی بر توقف رفتارهای به اصطلاح ارشادی آنان بزند. فرمان هشت ماده ای، فرمان ایست در مقابل افراطی گری های ضابطان و ماموران رسمی و غیر رسمی همه نهادهایی بود که امام خمینی نوع رفتارشان را هتک حرمت انسانی شهروندان قلمداد کرد.
اگر شیوه برخوردهای گشت ارشادی امروز را هتک حرمت شهروندان نمی دانید، به شما که عضو شورای فرهنگ عمومی کشور هم هستید پیشنهاد می کنم نوعی نظرسنجی، رای گیری و حتی رفراندوم شهری را با کمک شهرداری و شورای شهر برگزار کنید تا ببینیم چند درصد از مردم، با شیوه های اجرایی این طرح موافقند؟ یا جمعی از روانشناسان و جامعه شناسان و کارشناسان روحانی و عمیق و خبره حوزه های علمیه را دعوت کنید تا نظر آنان را درباره این طرح جویا شوید. کاری که در بسیاری از شهر های جهان برای اجرای طرح های حساس توسط نهادهای مختلف انجام می شود.
سردار محترم!

در پایان ضمن سپاس از دقت نظر و نگاه رسانه ای تان، لازم می دانم با تشکر از احساس مسئولیت دستگاه انتظامی  تاکید کنم ما معتقدان به مکتبی هستیم که پیامبرش فرمود مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را در جامعه بسط دهم و فرمود:” برشما باد که دین مرا با منطق محکم و کلام آرام و عمل نیک ترویج کنید. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۵ با نقل این بیان در تفسیر خود آورده اند:” اینکه خدای سبحان در جای جای قرآن برای اجرای احکام و اخلاق و فرامین اسلامی دستور می دهد که از تندی و خشونت خودداری کنید، فهمیده می شود که این کار از واجب ترین آداب است.”
۴۵۴۵

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.