«من و تو را / (،) ویرگولی مکث میدهد / (.) نقطهای- پایان / در ( ) پرانتز هم که نمیگنجیم»۱
حمید رضا شکارسری: با توجه به سمت و سوی جهتگیری زبان در هر پیام، نقش خاصی از زبان برجسته میشود. مثلاً جهتگیری زبان به سمت موضوع پیام، نقش ارجاعی آن را پررنگ میکند و جهتگیری زبان به سمت مخاطب نقش خطابی یا ترغیبی آن را برجسته میسازد. پرکاربردترین نقش زبانی در متون ادبی چون شعر، با کمک جهتگیری زبان به سمت خود پیام شکل میگیرد. وقتی توجه مخاطب فارغ از موضوع، به خود پیام جلب میشود و پیام فی نفسه در مرکز توجه قرار میگیرد. شگردهای جلب توجه پیام، تمهیداتی پرشمار و دهها سال است، از دوره فرمالیستهای روس به بعد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در طیفی از تکنیکهای صوری و معنایی میگنجد.
در این که شعر «محمدعلی بهمنی» توجه مخاطب را به پیام خود جلب میکند تردیدی نیست، اما در این رهگذر تناقضیهم به چشم میآید.
اگر «بهمنی» مستقیماً واژههای «ویرگول»، «نقطه» و «پرانتز» را مینویسد، دیگر آوردن شکل آنها حشو به نظر میرسد. انگار شاعر در اینکه برای جلب توجه پیام از تکنیکی صوری بهره ببرد یا از تکنیکی معنایی استفاده کند، مردد و بلکه سرگردان بوده است. بدون ذکر واژهها، تمهید نمایش شکل علامات زبانی میتوانست تصویری تنها زبانی- دیداری ایجاد کند و فرم بسیار جذابتری را به وجود آورد. این تمهید صوری اما با حذف شکل علامات و تنها با ذکر واژهها به تمهیدی معنایی تبدیل میشد. در حال حاضر و در شکل کنونی به دلیل تناقض موجود در متن، مخاطب ضمن اشکال در قرائت شعر، نه به درستی با تمهید صوری روبهرو میشود، نه با تمهید معنایی.
«محمدعلی بهمنی» در کنار بهرهبردن از نقش ادبی زبان استفاده از نقش فرازبانی زبان را هم مدنظر داشته است. در این نقش، زبان برای صحبت درباره خود زبان به کار میرود و واژگان مورد استفاده شرح داده میشود. این کار باعث شده است نقش ارجاعی زبان کم رنگ جلوه کند و به همین دلیل گستره معنایی شعر گسترش یابد. در این حالت ژانربندی موضوعی شعر دیگر امکان پذیر نیست. چه کسی میتواند رابطه من و تو را در این شعر به طور قطع مشخص کند؟ بدون حضور مقتدر «بهمنی» به عنوان شاعر تغزلی و غزلسرا، این رابطه میتواند در انواع مختلف روابط انسانی شکل بگیرد و به متن، ظرفیت خوانش و تأویلهای بسیاری بدهد. چه باک اگر خود شاعر خوانش تغزلیاش را بیشتر بپسندد؟!
ممتازنیوز/momtaznews.com