جام جم آنلاین: اخیرا رییس سازمان بهزیستی عنوان کرده است؛ «سال ۹۱، سال خروج بهزیستی از چرخه خدمات مستقیم خواهد بود.»
گرچه آسیبشناسان اجتماعی همواره تاکید میکنند که خروج بهزیستی از ارائه خدمات مستقیم رفاهی به مددجویان، شتابزده است و همچنان بسترهای اجتماعی برای این امر مهیا نیست، اما گویا مسوولان بهزیستی همچنان بر موضع خود اصرار دارند و ساز خود را مینوازند.
به تعبیر دیگر، بهزیستی میخواهد در سال ۹۱ از حجم کمکهای نقدی و غیرنقدی مستقیم به مددجویان بکاهد، اما در عوض، سرمایهگذاریهای بلندمدت و استراتژیک را در دستور کار خود قرار دهد.
نمونه عینی این رویکرد جدید بهزیستی، بنهای نقدی است که هرساله و با نزدیک شدن به ایام نوروز در اختیار مددجویان قرار میگرفت، اما امسال این بنها نیز حذف شد و در اختیار معلولان قرار نگرفت.
گرچه به گفته معلولان ، بن ۶۰ هزار تومانی هم دردی را از آلام متعدد آنان حل نمیکند، اما همین مبلغ ناچیز هم میتوانست بخشی از هزینههای رفت و آمد توانیابان را تامین کند بنابراین بهزیستی در حالی یک هدف بزرگتر را نشانه رفته که خواسته یا ناخواسته اهداف کوچک و قابل دسترس را به مرز نابودی کشانده است.
زمانی بهزیستی میتواند از نگاه استراتژیک و راهبردی به مشکلات مددجویان سخن بگوید که معلولان و مددجویان بهزیستی از کف امکانات رفاهی در جامعه برخوردار باشند، اما وقتی متاسفانه بسیاری از مددجویان بهزیستی به همین بنهای ۶۰ هزار تومانی هم نیازمند هستند، صحبت از حذف خدمات مستقیم، جز درک نکردن اوضاع معیشتی معلولان ایرانی معنی دیگری نخواهد داشت.
از سوی دیگر، هنوز مطابق آمار رسمی کمتر از یکچهارم از معلولان ایرانی تحت پوشش این سازمان هستند؛ حال با چنین وضعیتی که بهزیستی نتوانسته حتی نیمی از معلولان کشور را هم زیر چتر حمایتی خود قرار دهد، با چه استدلالی میخواهد همین خدمات محدود خود را محدودتر کند.
ذکر این نکته نیز جالب است که در شهرستان کرج به عنوان پنجمین شهر پرجمعیت ایران، هیچ مرکزی برای ساخت و حتی تعمیر بریس (کفشهای طبی ویژه معلولان) وجود ندارد!
حال تصور کنید وقتی خدمات بهزیستی تا به این اندازه ناکامل و نیمبند است، بهزیستی با کدامین دلیل منطقی میخواهد جنس همین حمایتهای جسته و گریخته خود را تغییر داده و تازه آن را به زمانهای دور و آینده موکول کند.
ترکیب حمایتهای کوتاهمدت و بلندمدت از معلولان، شیواترین و موثرترین دارویی است که میتواند در برهه فعلی، نجاتبخش چالشهای پیشروی معلولان باشد.
به بیان خودمانیتر، وقتی بر فرض مثال یک معلول ساکن در شهر مرزی مثل مریوان در فقر مطلق به سر میبرد و حتی برای رفع نیازهای اولیه خود هم با مشکلات فراوانی روبهروست، سخن از حمایتهای استراتژیک از این فرد دارای معلولیت و پاس دادن حمایت از او به زمانهای دور و بعید، نهتنها تغییری در زندگی این فرد توانیاب ایجاد نخواهد کرد؛ بلکه به نوعی هم شاید تداعیکننده همان «وعدههای سرخرمن» باشد!
امین جلالوند – گروه جامعه
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version