جام جم آنلاین: فرض کنید دوست نزدیکتان به شما قول داده که سر ساعت مشخصی در فلان جا حاضر شود، حال اگر وی بدون هیچ دلیل موجهی، سر قرار حاضر نشود یا با تاخیر زیاد حاضر شود و این کار را هم بارها و بارها تکرار کند، عکسالعمل شما چه خواهد بود؟
آیا تا به حال به این مساله فکر کردهاید که چرا وقتی همسرتان دائما به شما زور میگوید، شما را تحقیر و سرزنش میکند یا جلوی دیگران بدون هیچ دلیل موجهی به شما بیاحترامی میکند، به جای اعتراض به وی،از او تعریف و تمجید هم میکنید. با خود به علت رفتارتان فکر کردهاید؟ شاید سکوت خود را به حساب مناعت طبعتان میگذارید یا برعکس از این سکوت خودتان هم بیزارید ولی نمیدانید چه باید بکنید؟
«ابراز وجودکردن» یکی از شیوههای موثر ارتباطی است. این اصطلاح از دو کلمه «ابراز» و «وجود» تشکیل شده است. ابراز وجودکردن، پررویی نیست. حق دیگران را هم ضایعکردن نیست. پرخاشگری و زورگویی هم نیست. ابراز وجود یعنی خودبودن، خود واقعی را در زندگی نشاندادن. به زبان ساده، ابراز وجود یعنی وجود خود را ابرازکردن. زمانی که شما قاطعانه اما آشکار و مستقیم برخورد میکنید، در واقع ابراز وجود کردهاید که با عصبانیت، پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران بسیار متفاوت است.
برخلاف اعتقادات غلطی که در این مورد وجود دارد، ابراز وجود به معنی به دستآوردن خواست فردی به هر قیمتی نیست. توانایی بیان افکار به طور روشن، مستقیم و شایسته، ارزش قائلشدن به احساس و فکر خود، عزت و حرمت برای خود قائل شدن و شناخت نقاط قوت و محدودیت خویشتن را ابراز وجود میگویند.
فرهنگ و نوع خانواده میتواند بر ابراز وجود کردن افراد تاثیر زیادی داشته باشد. از آنجا که خانه و خانواده اولین و اساسیترین منبعی است که کودک در آنجا اکثر رفتارها را از والدین و از همشیوههای خود میآموزد، آموزش ابراز وجود میتواند از خانه و خانواده شروع شود. معمولا خانوادههایی که در آنها روابط اعضا با یکدیگر سالم، سازنده و مستقیم است و فرزند خانواده میتواند مثلا به پدرش بگوید «پدر! امروز چه اتفاقی افتاده است، خیلی عصبانی هستی؟» خانوادههایی هستند که فرزندان فرصت ابراز وجود دارند. در مقابل در خانوادههایی که فرزندان از والدین خود ترس شدید دارند، دیگر جایی برای ابراز وجود نمیماند.
علاوه بر خانواده، تاثیر اجتماع در جوامع مختلف بر ابراز وجود متفاوت است. ممکن است در جامعهای سکوت محض و حرفشنوی دست و پا بسته، ارزش تلقی گردد. در چنین موقعیتی ابراز وجود و بیان احساسات، دیگر معنا و مفهومی نخواهد داشت. برعکس در جامعهای دیگر ممکن است دفاع از حق خود و تلاش برای پی بردن به حقوق خود و جانبداری از آنها ارزش تلقی شود. در چنین جامعهای کسی که از حق خود دفاع کرده، احساسات خود را صادقانه بیان میکند در عین حال حقوق دیگران را هم زیر پا نمیگذارد.
انواع رفتارهای ابرازگرانه خود
رفتارهای پرخاشگرانه: این نوع رفتارها به کلی از «ابراز وجود سالم» جدا هستند و اشتباه تصور میکنند کسانی که پرخاشگری رفتاری را نوعی ابراز وجود تلقی میکنند. فرد پرخاشگر، احساسات، خواستهها و عقایدش را از طریق آسیبرساندن به دیگران ابراز میکند. او ممکن است با صدای بلند صحبت کند، بددهن، بیشرم یا مسخرهکننده باشد. شخص پرخاشگر مایل است بر دیگران غالب باشد. دیدگاه او این است که «این، آن چیزی است که من میخواهم. چیزی که تو میخواهی، اهمیت کمتری دارد یا اصلا مهم نیست.»
یکی از پیامدهای پرخاشگری، افزایش ترس است. بسیاری از افراد، نه به دلیل قویبودن که بیشتر به دلیل احساس ضعف، رفتاری پرخاشگرانه دارند. این نوع رفتار خود دشمنانی را به وجود میآورد که در نهایت آنان را آسیبپذیرتر میسازد.
دومین پیامد منفی پرخاشگری این است که فرد پرخاشگر، نابودی خود را آسان میسازد؛ چرا که دیگران در برابر رفتار فرد پرخاشگر، رفتارهایی چون مقاومت، سرزنش، نافرمانی، خرابکاری، مقابله به مثل، متحدشدن با افراد دیگر، دروغگویی یا پنهانکاری را از خود نشان میدهند. پرخاشگری میتواند به سلامت خود فرد نیز آسیب جدی وارد سازد. تشکیل لخته خون در سرخرگهای قلب که یکی از مرگبارترین بیماریهای عصر ماست، بیشترین قربانیانش را از میان افراد پرخاشگر میگیرد.
رفتارهای سلطهپذیرانه: در این نوع رفتارها، فرد برخلاف میل درونیاش عمل کرده و در حقیقت میخواهد دل طرف مقابل را به دست آورد و با دادن حق به طرف مقابل، حق خود را نادیده گیرد. چنین افرادی در برخورد با اطرافیان غالبا به درخواستهای آنها جواب مثبت داده و کمتر از کلمه «نه» استفاده میکنند. این نوع رفتار عین رفتارهای غیر ابرازگرانه وجود است. افرادی که نوعا به شکلی سلطهپذیر رفتار میکنند، در واقع به نیازها و حقوق خودشان احترام نمیگذارند.
بسیاری از افراد سلطهپذیر، احساسات خالصانه، نیازها، ارزشها و نگرانیهای خود را بیان نمیکنند. آنان به دیگران اجازه میدهند که به حریمشان تجاوز کنند، حقوقشان را نادیده بگیرند و به نیازهایشان بیتوجه باشند. فرد سلطهپذیر با رفتار خود به دیگران میگوید که «من اهمیت ندارم، تو میتوانی از من سوءاستفاده کنی»، «من همه چیز را از جانب تو تحمل میکنم»، «نیازهای من مهم نیستند، نیازهای تو اهمیت دارند؛ احساسات من بیربطند و احساسات تو مرتبط»، «عقاید من بیارزشاند و عقاید تو ارزشمند» و «من هیچ حقی ندارم و این تویی که محق هستی». در واقع سلطهپذیری راهی است برای اجتناب، به تعویقانداختن یا حداقل پنهان نگهداشتن تعارضی که برای بسیاری از افراد سلطهپذیر بشدت ترسآور است.
در برخی فرهنگها، افرادی که به شکل سلطهپذیرانه رفتار میکنند، آدمهای «خوب» نامیده میشوند. با وجود این، بهای این «خوب بودن» بسیار سنگین است. اولین بهای رفتار خوب سلطهپذیری، داشتن یک زندگی مرده است. فرد سلطهپذیر، خود فعالیتی نمیکند، او تسلیم است و مسیر زندگیاش توسط دیگران تعیین میشود و سالها از عمر خود را با تکریم در برابر خواستهها و دستورهای دیگران تباه میسازد. بهای دیگری که فرد سلطهپذیر میپردازد، آن است که روابطش کمتر از آنچه تمایل دارد، خوشایند و همراه با صمیمیت است. روانشناسان دریافتهاند شخصی که همواره در تعاملهای خود با دیگران سلطهپذیر است در فرد مقابل احساس گناه را ایجاد میکند چرا که وی از این که خواستههایش تا این حد برآورده میشود، احساس گناه کرده که رفتهرفته موجب ترحم، رنجش و سرانجام تنفر او از شخص سلطهپذیر میشود.
نکته: کسانی که مهارت ابراز وجود دارند، احساسات خود را بیان میکنند. پس شما حق دارید احساسات خود را چه مثبت و چه منفی بیان کنید
همچنین با گذشت زمان، محبت فرد سلطهپذیر نسبت به دیگران کم میشود چرا که تا این حد مغلوب دیگران بودن، خود باعث رنجش و آزردگی میشود. سومین پیامد رفتار سلطهپذیری، ناتوانی در مهار هیجانهاست. زمانی که هیجان سرکوب شده و به شکلی بروز نکند، آنقدر باقی میماند تا با تخریب جسم و روان فرد به خوبی آشکار شود. جالب است بدانیم بیماریهایی که گاه معلول رفتار سلطهپذیری بوده یا بر اثر آن تشدید میشوند، عبارتند از: سردردهای میگرنی، حملههای آسم، بسیاری از بیماریهای پوستی، التهاب مفاصل، خستگی مزمن، افزایش فشارخون و فشارخون بالا. در بدترین حالت ممکن فرد سلطهپذیر، به رواننژندی، روانپریشی یا مرگ مبتلا میشود.
رفتارهای مبتنی بر ابراز وجود: زمانی که شما «خودتان باشید»، رفتارهای دلخواه و موردپسند خود را که ناقض حقوق دیگران نیستند را از خود نشان خواهید داد و در حقیقت ابراز وجود خواهید کرد. فرد جراتمند از روشهای ارتباطی استفاده میکند که وی را قادر میسازند حرمت نفس خود را حفظ کند، خشنودی و ارضای خواستههای خویش را دنبال کند و از حقوق و حریم شخصی خود بدون سوءاستفاده از دیگران یا سلطهجویی بر آنان دفاع کند. مهمتر از همه آن که آنان خود را دوست دارند و در مقایسه با افراد پرخاشگر یا سلطهپذیر از این نظر که نسبت به خود احساس خوب و مثبتی داشته باشند، در وضعیت بهتری قرار دارند.
ابراز وجود باعث میشود که با خود راحتتر باشید و به دیگران نیز امکان دهید با شما بودن را راحتتر بیابند. غنیترین و سالمترین روابط صمیمانه میان دو فرد جراتمند دیده میشود. همچنین رفتار با ابراز وجود مقدار زیادی از ترس و اضطراب شخص را کاهش میدهد.
برای ابراز وجود ابتدا برخی از حقوق خود را به عنوان یک انسان بشناسید:
ـ شما حق دارید با احترام با شما برخورد شود. شما هم باید احترام دیگران را حفظ کنید.
ـ شما حق دارید در زندگی خود مستقل تصمیم بگیرید، اما اشتباه نکنید شما بایستی مشورت داشته باشید، ولی در نهایت این شما هستید که تصمیم میگیرید.
ـ شما حق دارید از دیگران توقعاتی داشته باشید، البته توقعات شما باید منطقی و به اندازهای باشد که مخاطبتان از عهده انجام آنها برآید.
ـ شما حق دارید درخواستهای نامعقول دیگران را رد کنید. اگر قرار باشد هر پیشنهاد یا درخواست نامعقولی را دربست قبول کنید، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
ـ شما حق دارید درخواستهای دیگران را بررسی کنید، پس دیگران که به شما درخواست دادهاند، نباید شما را در تنگنای زمانی قرار دهند.
ـ شما حق دارید احساسات خود را بیان کنید. احساسات شما چه مثبت باشند و چه منفی باید ابراز شوند.
ـ شما حق دارید اشتباه کنید، البته اینکه اصلا اشتباه نکنید، ایدهآل است. در عین حال باید مواظب باشید که اشتباهتان به دیگران لطمهای وارد نکند.
مهارت «نه»گفتن، ابزار مهم ابراز وجود
همه ما بارها در موقعیتهایی قرار گرفتهایم که گفتن کلمه «نه» برایمان دشوار بوده است. ناتوانی در «نه» گفتن و ناتوانی در رد درخواستهای غیرمنطقی دیگران میتواند در موقعیتهای مختلف مشکلاتی برای ما ایجاد کند.
تحقیقات روانشناسان نشان میدهد بسیاری از نوجوانانی که دچار مشکلات مختلف مانند مصرف مواد و فرار از خانه میشوند، در «نه»گفتن مشکل دارند. ناتوانی در «نه»گفتن به افراد دلایل متعددی دارد. شاید از «نه»گفتن احساس گناه میکنید، شاید نگران از دستدادن دوستانتان باشید و شاید هم «نه»گفتن را نوعی خودخواهی بدانید. با این حال لازم است بدانید که «نه»گفتن و رد درخواستهای دیگران حق شماست، بخصوص زمانی که این درخواستها پیامدهای منفی برای شما داشته باشد. پس برای اینکه بتوانید به دیگران به شیوهای موثر «نه» بگویید، به روشهای زیر عمل کنید:
۱) پاسخ خود را با یک «نه» واضح که قابل شنیدن باشد، شروع کنید.
۲) از توجیه کردن خود به خاطر «نه» گفتن دست بردارید.
۳) به خودتان بگویید که حق «نه» گفتن را دارید.
۴) وقتی «نه» گفتید، منتظر نمانید تا ترغیبتان کنند که عقیده خود را عوض کنید.
۵) به یاد داشته باشید که شما به درخواست فرد جواب رد دادهاید، نه اینکه خود وی را رد کرده باشید.
۶) مسئولیت «نه» گفتن را خودتان به عهده بگیرید و دیگران را به خاطر درخواستشان از شما مقصر بدانید.
۷) اگر برای «نه» گفتن یا «بله» گفتن به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، از طرف مقابل بخواهید به شما اطلاعات بیشتری بدهد.
معصومه اسدی / جامجم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version