«جیمی کارتر» در جایی به این موضوع اشاره کرده و با عصبانیت میگوید: «من از رییس وقت سازمان سیا که بهدلیل پیروزی انقلاب اسلامی از کار برکنار شد پرسیدم: یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجهای که صرف میکنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیشبینی کنید؟ او در پاسخ گفت: آنچه در ایران روی داده است یک بیتعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمیفهمند…
بولتن نیوز- محمد پـورغلامی: یک. قرآن کریم در سورهی مائده، آیهی ۵۴ پرده از موضوع مهمی بر میدارد. ابتدای این آیه اینگونه آغاز میشود: «یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسوْف یَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ»؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید هر کس از شما از دین خود باز گردد، خداوند در آینده جمعیتى را مىآورد، که آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند». در این آیه، قرآن به صراحت بیان میکند که اوّلا خداوند به تعبیر امروزی به دست کسی «چک سفید» نداده و ثانیا خداوند آنقدر کارتهای رونکرده در آستین دارد که اگر فرد یا گروهی از دین او روی برگردانند، افراد و اقوام دیگری باشند که امر او را اجرا کنند.
دربارهی اینکه این «قوم» که قرآن از آن یاد میکند چه کسانی هستند اقوال مختلفی وجود دارد. در برخی از روایات اینطور نقل شده که منظور از آن امیرالمومنین علی(ع) است. در جنگ خیبر، هنگامی که پیامبر(ص) افراد مختلفی را برای فتح قلعهی یهودیان فرستادند و آنان از عهدهی کار بر نیامدند، یک شب در مرکز سپاه اسلام، رو به جمعیت کرده و فرمودند: «لاعطین الرایه غدا رجلا، یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، کرارا غیر فرار، لایرجع حتى یفتح الله على یده»؛ «به خدا سوگند پرچم را فردا به دست کسى مىسپارم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، پى در پى به دشمن حمله میکند و هیچگاه از برابر آنها نمىگریزد؛ از این میدان باز نخواهد گشت مگر اینکه خدا به دست او پیروزى را نصیب مسلمانان کند.»
اما در برخی روایات نیز چنین آمده که منظور از این قوم، «ایرانیان» هستند. چنانچه در تفسیر نمونه در اینباره نوشته شده است:
«هنگامى که از پیامبر(ص) دربارهی این آیه سؤال کردند دست خود را بر شانهی سلمان زد و فرمود: این و یاران او و هموطنان او هستند. سپس فرمود: «لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس»: اگر دین (و در روایت دیگرى اگر علم) در ستارهی ثریا باشد، مردانى از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.
در روایات دیگرى نیز مىخوانیم این آیه دربارهی یاران مهدى(ع) نازل شده است که با تمام قدرت در برابر آنها که از دین حق و عدالت مرتد شدهاند مىایستند و جهان را پر از ایمان و عدل و داد مىکنند.» (تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۱۸)
دو. اما ادامهی آیهی فوق مهمتر از قسمت اول آن است. در ادامهی آیه، خداوند از چهار خصوصیت اصلی این قوم سخن میگوید:
۱- «أَذِلَّهٍ عَلى الْمُؤْمِنِین»: در برابر مؤمنان خاضع و مهرباناند
۲- «أَعِزَّهٍ عَلى الْکَفِرِین»: در برابر دشمنان، سرسخت و پرقدرتاند
۳- «یجَاهِدُونَ فى سبِیلِ اللَّه»: در راه خدا جهاد میکنند
۴- «وَ لا یخَافُونَ لَوْمَهَ لائم»: و از سرزنش هیچ سرزنشگری نمیترسند
مردم «ایران» در طول دوران بعد از انقلاب اسلامی بیش از پیش نشان دادهاند که دارای ۴ ویژگی فوق بوده و هستند. واضح است که اگر هرکدام از ویژگیهای فوق وجود نداشت، بدون شک چیزی به نام «انقلاب اسلامی» هم معنا نداشت. چه آنکه، روی دیگر سکهی خضوع در برابر مؤمنان، غرور در برابر دشمنان و صلابت در برخورد با آنها است.
از طرف دیگر جهاد در راه خدا نیز بدون شنیدن ملامت و سرزنش دشمنان امکانپذیر نیست. آن کسی که میخواهد مجاهد فیالله باشد باید خودش را آمادهی شنیدن طعنه و سرزنش دشمنان کند. این خصوصیت همهی مؤمنان و دینداران در طول تاریخ حیات بشر بوده است. پیامبران و پیروان آنان همواره مورد طعنه و تمسخر دشمنان و کافران قرار گرفتهاند و تنها آنان تا آخر خط، در راه حق، «ثابت قدم» بوده و منحرف نگشتهاند که با شنیدن طعنهها و سرزنشها از راه به در نشدهاند. بزرگترین انسانهای تاریخ کسانی هستند که بزرگترین سرزنشها را شنیدهاند.
سه. این موضوع مهم است که بدانیم رهیافتها، استراتژیها و تاکتیکهای امر «سیاست» بر مبنای آموزههای دینی و اسلامی متفاوت از سایر مکاتب است. اسلام، رهیافتها و رویکردهای استراتژیک مخصوص به خود را دارد که در هیچ مکتب دیگری یافت نمیشود. یکی از وجوه تفاوت رویکردهای استراتژیک دینی با سایر مکاتب، نگاه همهجانبه و کُلنگر به ماهیت امر سیاسی و مبادی و مبانی موجود در نظام سیاسی است. این نگاه کُلنگر و همهجانبه موجب شده تا دشمنان اسلام همواره در برابر استراتژیهای دینی با شکست مواجه شوند چرا که عقل جزءنگر و اتمستیک انسان غربی، اساسا قدرت فهم آن را ندارد.
در همین موضوع، چندی پیش و بهطور دقیق، در اولین روز سال ، سیدنا القائد در صحن جامع رضوی، از یکی از مهمترین استراتژیهای دینی پرده برداشتند. ابتدا بیایید بار دیگر آن جملات را با هم مرور کنیم:
«ممکن است آمریکا خطرهائى براى کشورهاى دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگى کنند. البته من همینجا بگویم؛ ما سلاح اتمى نداریم، سلاح اتمى هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان – چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستى – براى دفاع از خودمان، در همان سطحى که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.
قرآن کریم به ما نوید داده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّه اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّه اللّه تبدیلا». هیچجا در قرآن نیامده است که اگر شما شروع به جنگ کردید، حمله کردید، حتماً پیروز خواهید شد؛ ممکن است پیروز بشوید، ممکن است شکست بخورید – همچنان که در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى که مسلمانان حمله کردند، گاهى شکست خوردند، گاهى هم پیروز شدند – اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد. نباید بگوئید این مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّه اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّه اللّه تبدیلا»؛ این قانونِ الهى است. ملت ایران عازم است، بانشاط است، در فکر تهاجم و تجاوز نیست؛ اما به هستى خود، به ثروت خود، به هویت خود، به اسلام خود، به جمهورى اسلامىِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقهمند است.»
این جملات بهخوبی نشان میدهد که:
اوّلا جمهوری اسلامی به دنبال تولید سلاح هستهای نیست و بنابراین ادعای طرف غربی در اینباره اساسا پوچ و بیمحتوا است
ثانیا جمهوری اسلامی هیچگاه آغازکنندهی جنگ نخواهد بود چنانکه تاریخ سی سال گذشته نیز صحت این مسأله را به خوبی نشان داده است
ثالثا جمهوری اسلامی در صورت حملهی دشمن، در همان سطح به او حمله خواهد کرد و پس حداقل توانایی نظامی و تسلیحاتی ایران در همان سطح دشمنان است
رابعا که نکتهی مهم بحث در آن نهفته است اینکه هر کجا که دشمنان دین و «جبههی باطل»، شروع کنندهی تهاجم بوده است، طبق وعدهی خداوند، بی شک و بلاتردید پیروزی با «جبههی حق» خواهد بود.
ماجرای «صلح حدیبیه» و پیروزی بلامنازع مسلمانان علیه جبههی باطل که اتفاقا شأن نزول این آیات نیز مربوط به آن ماجرا است دقیقا بر همین منوال بوده است. که امام صادق(ع) دربارهی آن فرمودند: «و ما کان قضیه اعظم برکه منها»؛ «هیچ جریانی در تاریخ زندگانی پیامبر اسلام سودمندتر از پیمان صلح حدیبیه نبوده است». چرا؟ به این دلیل که همین ماجرا بود که در نهایت موجب فتح مکه، یعنی پایگاه اصلی جبههی باطل و استکبار، آن هم بدون هیچ جنگ و درگیری و خونریزی شد.
ملت ما در دوران انقلاب اسلامی هم از این ماجراها کم ندیده است. یک نمونهی آن ماجرای «طبس» است. دشمنی که به زعم خود همهی پیشبینیها و تمهیدات لازم برای سرنگونی انقلاب اسلامی را تدارک دیده بود، به یکباره با طوفان سهمگین شنی مواجه شد که افتضاح شکست و زمینگیر شدن او بهوسیلهی آن، تا الان نیز نقل محفلهای بینالمللی است. همان ایام، آن حکیم هوشیار عالَم سیاست، حضرت روحخدا که عالم را محضر خدا میدید و در ید قدرت او، بلافاصله فرمود: «آن شنها مأموران خداوند بودند». این یعنی نگاه کلنگر و تفاوت نگاه استراتژیک دینی با دیگران که غرب عاجز از فهم آنان است. بر همین مبنا است که غرب حتی از فهم ماهیت انقلاب اسلامی نیز ناتوان است. «جیمی کارتر» در جایی به این موضوع اشاره کرده و با عصبانیت میگوید:
«من از رییس وقت سازمان سیا که بهدلیل پیروزی انقلاب اسلامی از کار برکنار شد پرسیدم: یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجهای که صرف میکنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیشبینی کنید؟ او در پاسخ گفت: آنچه در ایران روی داده است یک بیتعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمیفهمند.»
چهار. حالا بیایید به دوران خودمان. بیایید نگاهی به پروندهی هستهای ایران بیاندازیم. آیا تولید انرژی هستهای برای مصارف غیر تسلیحاتی و غیر نظامی، و در چارچوب ضوابط و قوانین NPT حق قانونی و مسلّم ملت ایران هست یا خیر؟ واضح است که آری. اما جبههی استکبار برای آنکه از قدرت «جبههی حق» که در دوران حاضر بیتردید علمدار آن انقلاب اسلامی ایران است، به شدت میترسد، حداقل یک دهه است که به انواع و اقسام مختلف درصدد جلوگیری ایران از دستیابی به این حق قانونی خود است. تأسفبار آنکه در دورهای از ادوار این کشور نیز برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی همنوا با غرب شده و به خواستههای نامشروع و وقیحانهی آنان تن داده و کلیهی فعالیتهای هستهای ایران را متوقف و نیروگاههای هستهای کشور را نیز پلمب کردند. چرا؟ برای آنکه متأسفانه روحیهی «أَعِزَّهٍ عَلى الْکَفِرِین» نداشتند. برای آنکه «وَ لا یخَافُونَ لَوْمَهَ لائم» نبودند. برای آنکه از هیبت پوشالی غرب ترسیدند و خیال کردند که واقعا توانایی مواجهه با آن را ندارند. برای آنکه این سخن سیدناالقائد را نشنیده گرفتند که:
«من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایى خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را مىخورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است.
الان امریکا طورى با ملتهاى جهان سوم – حتّى این اواخر، با ملتهاى ثروتمند و قوى – حرف مىزند که انگار اگر او نخواهد، اینها نمىتوانند نفس بکشند! اصلاً امروز امریکا، با شوروى و اروپا هم اینگونه حرف مىزند؛ با کشورهاى جهان سوم در آفریقا و آسیا که بهجاى خود. سردمداران این کشورها هم متأسفانه باور مىکنند؛ در حالى که اگر ده کشور از کشورهاى فقیر دنیا – نمىگویم همهى کشورها، یا کشورهاى پولدار – بیایند با هم متحد بشوند و تصمیم بگیرند که از امریکا نترسند، با او کارى نداشته باشند، به امریکا باج هم ندهند، اجازه ندهند که او از آنها استفادهى سوقالجیشى و نظامى و اقتصادى بکند؛ نه فقط امریکا، بلکه جناح مستکبر دنیا را مىتوانند وادار به عقبنشینى کنند.» (۱۲/۰۲/۱۳۶۹)
پنج. اما نیم نگاهی به تحولات دو سه سال اخیر یعنی بهطور خاص از زمانی که تیم جدید مذاکره کنندهی هستهای ایران به ریاست دکتر سعید جلیلی روی کار آمد نشان میدهد که اوضاع تفاوت پیدا کرد. آن چیزی که به عنوان برآیند و نتیجهی مذاکرات از ژنو تا استانبول و بغداد و مسکو میتوان استنباط کرد این است که در هر مرحله، جمهوری اسلامی با هوشمندی تمام، گام به گام به سمت دستیابی ایران به حقوق مسلم و طبیعی خود نزدیک شده و در عوض، کشورهای غربی نیز در هر مرحله منزویتر و از مواضع خود عقبنشینی بیشتری کرده اند. در اینباره، علی باقری، معاون بینالملل سعید جلیلی، چند شب پیش در گفتگو با شبکهی دو سیما، با اشاره به ۸ نامهی رد و بدل شده بین جلیلی و اشتون در فاصلهی مذاکرات استانبول۱ تا استانبول۲ گفت: «در ۴ نامهی اشتون تفاوتهای عینی مشاهده میشود بهطوری که در نامهی اول اعلام کرد حاضر نیست در مورد حقوق هستهای ایران صحبت کند. اما در ۳ نامهی بعدی گفت که بر حقوق ایران در چارچوب NPT احترام میگذاریم. وی در نامههای بعدی گفت که در مورد پیشنهادات ایران و موضوعات غیر هستهای حاضریم مذاکره کنیم و همچنین رویکرد گام به گام و اصل عمل متقابل نیز در نامههای بعدی وی لحاظ شد.»
دلیل این «پیشروی» جمهوری اسلامی و «عقبنشینی» گام به گام غرب دقیقا در همان موضوعاتی است که در ابتدای این متن گفته شد. تیم مذاکره کنندهی هسته ای ایران نشان داده که به هیچ وجه مرعوب طرف مقابل نشده و از تهدیدهای آبکی آنان – که البته حرف جدیدی هم نیست و در این سی سال است دائما همان حرفها را تکرار کردهاند- نهراسیده است. جلیلی آنقدر در برخورد با تیم غربی از خود صلابت و اقتدار نشان داد که مذاکرهکنندگان غربی هم متوجه این موضوع شدند که او اهل معامله و باج دادن نیست. اگر یادتان باشد بعد از مذاکرات بغداد، حتی دستگاه رسانهای انگلیس، یعنی BBC نیز به این مسأله پرداخت و نوشت:
«جلیلی تاکنون برای دیدار با نمایندهی آمریکا در گروه پنج بهعلاوهی یک، مقاومت زیادی از خود نشان داده است. او با اینکه معاون اروپا و آمریکا در وزارتخارجهی ایران بوده از منتقدان سیاست نزدیکی ایران به غرب است.»
در ادامه، BBC جلیلی را شخصی هوشمند و نفوذناپذیر معرفی کرد و نوشت:
«رسانههای نزدیک به حکومت ایران سعید جلیلی را هوشمند و نفوذناپذیر میخوانند اما دیپلماتهایی که از نزدیک با او دیدار کردهاند او را فرد آرام و غیرمنعطفی توصیف میکنند که هر چند اشارهی مستقیمی به پای قطع شدهاش نمیکند اما بهوضوح غرب را مسبب جنگ ایران و عراق و تجهیز حکومت صدام به سلاحهای کشتار جمعی میداند.»
BBC چنین رفتاری را مانند مردان بزرگ دههی ابتدایی انقلاب عنوان کرد و افزود:
«سیاستمداری که راه رفتن او به سبب پای مصنوعیاش صدمات جنگ ایران و عراق را تداعی میکند و شیوهی رفتار سادهاش که رسانههای ایران با انتشار تصاویر پی در پی سعی در تثبیت آن دارند، بیش از هرچیز یادآور رفتار سیاستمداران صدر انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است.»
شش. باری، تنها پایداری و استقامت چند نفر از فرزندان انقلابی خمینی، موجب شکستن هیمنهی جبههی استکبار و عقبنشینی آنان از مواضع آفندی خود شد. اینک این جمهوری اسلامی است که از موضع پدافندی به موضع آفندی تغییر استراتژی داده است. چند روز پیش روزنامهی «هافینگتون پست» هم به این موضوع اشاره کرد و دست برتر مذاکرات را با طرف ایرانی عنوان کرد. این روزنامه در تحلیل خود مدعی شد که اقدامات واکنشی ایران برای مقابله به مثل با تشدید فشارها بر ۳ محور احتمالی متمرکز خواهد شد:
احتمال اول: ایران احتمالا غنیسازی اورانیوم با غلظت ۶۰درصد که میتواند برای تولید سکوهای سوختی مورد نیاز در راکتورهای پزشکی مورد استفاده قرار گیرد را در پیش گیرد. و همچنین میتواند اورانیوم را با غلظت ۹۰درصد که در ساخت زیردریاییهای اتمی کاربرد دارد غنیسازی کند
احتمال دوم: ایران، تاسیسات زیرزمینی فردو را تکمیل کرده و نصب آبشارهای سانتریفیوژ در تاسیسات فردو را سرعت خواهد بخشید
احتمال سوم: ایران در واکنش به دور جدید تشدید تحریمهای نفتی میتواند در مسیر کشتیهای نفتی در تنگهی هرمز اخلال ایجاد کند که این موجب افزایش قیمت نفت میشود و هزینههای تشدید فشارها از سوی واشنگتن را افزایش داده و با افزایش قیمت بنزین به اقتصاد آمریکا صدمه زند.
و اینها همه یعنی همه چیز به نفع جمهوری اسلامی است. البته این بدان معنا نیست که در این راه، هیچ سختی و فشار و تحریمی وجود ندارد. که اساسا چنین ادعایی بنا بر موارد فوقالذکر از اصل باطل است. اما تجربه نشان داده که مردم ایران بیش از آنکه به فکر آب و نان و لذّات آنی و زودگذر باشند، به فکر «عزت» و «سرافرازی» میهن خود بودهاند.
و لابد حالا با این تفاصیل سؤال خواهید کرد که بالاخره نتیجهی این مذاکرات چه خواهد شد؟ سرانجام پروندهی هستهای ایران به کجا ختم میشود؟
سرانجام و نتیجهی امر معلوم است. بیتردید نتیجه همانی است که سیدنا القائد در توضیح اَبَر استراتژی دینی خود بیان کردند:
«قرآن کریم به ما نوید داده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّه اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّه اللّه تبدیلا». هیچ جا در قرآن نیامده است که اگر شما شروع به جنگ کردید، حمله کردید، حتماً پیروز خواهید شد؛ ممکن است پیروز بشوید، ممکن است شکست بخورید – همچنان که در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى که مسلمانان حمله کردند، گاهى شکست خوردند، گاهى هم پیروز شدند – اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد.»
بولتن نیوز