خبرگزاری آریا – مدیرمسئول خبرگزاری آریا با بیان اینکه شرایط سیاسی امروز با دوم خرداد کاملا متفاوت است، گفت: این القای گروهی از اصلاح طلبان است چراکه شرایط سیاسی امروز کاملا متفاوت است.
به گزارش خبرگزاری آریا ، هفتهنامه مثلث گفتگویی را با دکتر امیر محبیان انجام داده است که در ذیل آن را میخوانید: استراتژی اصلاح طلبان برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهروی یازدهم چیست؟
نخست آنکه آیا نظام پس از وقایع سال ۸۸ و آشوبهای پدید آمده مجددا به آنها مجوز ورود به صحنه را اعطا میکند یا خیر؟ فعلا سیگنالهایی از سوی آقای خاتمی در حال ارسال است، ولی اینکه این سینگالها دقیق و درست و با وضوح لازم صادر شده؛ هنوز به عبارتی میان مخاطبات درون حکومتی خاتمی و شخص او هنوز تفاهم لازم به وجود نیامده است. مثلا خاتمی در انتخابات مجلس رای داد و این را علامتی صریح میداند در حالی که مخاطبان او این رای دادن را حداقل کار خاتمی بای اثبات شهروند بودن دانسه و منتی برخورد نمیدانند به نظر میرسد خاتمی برای جلب نظر مخاطبان خود در درون حکومت لازم است.
سه اقدام روشن را انجام دهد. اول؛ صف بندی صریح با افراطیها برای اثبات اینکه اصلاحات مترادف بر اندازی نیست. خاتمی اقداماتی را در این زمینه انجام داده ولی ظاهرا باید استمرار و استحکام یابد تا به فرهنگ سیاسی اصلاح طلبان تیدبل شود. دوم اینکه غلط بودن رفتار آشوبگران پس از انتخابات ۸۸ و نیز رفتار قانون گریزانه، سران موسوم به جریان سبز در آن زمان را به صراحت برای نیروهای اصلاح طلب روشن کند. طبیعی است که خاتمی با نوع مدیریت موسوی بر جریانات مذکور توافق نداشته، ولی رهبری اصلاحات، شجاعت پذیرش خطا و اصلاح آن را میطلبد. سوم اینکه گفتمان و ساز و کار ملتزم به قانونی را برای اصلاح طلبان تعریف کند که واحد چنان استحکامی است که در اولین آزمایش بازیچه رادیکالها، وندالیستها و فرصتطلبان نشود. دومین دغدغه یا پرسش آن است که اساسا رهبری اصلاحات کیست؟ خاتمی، کروبی، مدعی جدیدی چون عبدالله نوری یا شورای رهبری اصلاحات یا شبکههای اجتماعی که از طریقیت به رهبریت جریان رسیده و گاه اجتماعات را در خیابانها به این سو و آن سو میکشیدند؟ طبیعی است که در میان این افراد اصولگرایان هنوز خاتمی را قابل پذیرشتر میدانند.
سومین دغدغه آن است که اصلاحات بر پایه کدامی گفتمان قصد حضور دارد. گفتمان دوران حاکمیت دولت دوم خردادی که ترکیبی از اسلامگرایی صوری، سکولاریسم محتوایی و لیبرالیسم سیاسی بود یا گفتمان جدیدی که نقائص گفتمانهای حاکم پیشین را برطرف کرده و با خواست مردم (به نحو عام و نه طبقه و گروه خاص و محدودی) همخوانی داشته باشد؟
هنوز هیچ گفتمانی از سوی آنها مطرح نشده و بدون قصد سرزنش بگویم سر گیجه استراتژیک بر این جمع حاکم شده است. این امر طبیعی است چون طراحان. گفتمان آنها اکنون یا نمیتوانند با آنها همراه باشند یا نمیخواهند.
بنابراین تا این پرسشخها یا پرسشهای مشابه پاسخ نیابند هیچ حرکت عمقی از سوی آنها در حوزه انتخابات فراتر از بعضی بیانیهها و … صورت نخواهد گرفت. رهبری اصلاحطلبان با چه کسی خواهد بود؛ خاتمی یا عبدالله نوری؟
اشاره کردم که خاتمی زمینه بیشتری در اینجا مفاهمه با نظام دارد ولی از آقای نوری تصویری وجود دارد که پیش از هر حرکت سیاسی، سرنوشت این جریان در حوزه سیاسی رسمی رقم خواهد خورد. چرا بخش تندرو و جریان اصلاحات به رهبریت عبدالله نوری تاکید دارد؟
متاسفانه افرادی نرمش خاتمی را که شرط عقلانیت است دلیل ضعف گرفته و جسارتهای خارج از توان را دلیل شجاعت. اینان گمان میکنند که با درگیری میتوان حرکتی پیروزمند را سامان داد. اشتباه میکنند. قدرت اصلاحات در حرکت های نرم اجتماعی فرهنگی و تاکید بر قانون و رعایت آن است. درگیری منشاء حرکتهای سخت و درگیری است و نظام در سال ۸۸ نشان داد که این راه پر هزینه و کم سود و بلکه بدون منفعت برای عاملان آن است. اختلافات اصلاح طبان با یکدیگر حتی به درون مجموعههای آنها نیز تسری یافته مثلا حزب کارگزاران به دو دسته تقسیم شده، عدهای خواستار حمایت از نجفی هستند و عده ای دیگر از نامزدهای جهانگیری پشتیبانی میکنند، به نظر شما علت این مسئله چیست؟
کارگزاران ابتدا باید حجم و نقش تاثیر گذارنده خود بر روند کلی جریان اصلاحات را ثابت کنند، سپس ریاست جمهوری را از آن خود کنند. حرکت کارگزاران احتمالا برای این است که دایره انتخابهای اصلاحات را درون کاندیداهای خود محدود کرده و القا کنند که گزینه مطلوب و فیلتر گذر جز از میان ما نمیتواند برگزیده شود. آنها به قدرت لابی آقای هاشمی درون حاکمیت استناد میکنند اما اینکه این قدرت هنوز تا چه میزان اثر گذار است، پاسخ روشنی ندارد. طیف مستقل جریان اصلاحات حاضر است از مجمع روحانیون یا نامزد کارگزاران حمایت کند یا افرادی نظیر مهر علیزاده و کواکبیان فارغ از دیدگاه آن دو مجموعه پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری میگذارند؟
طیف مستقل بیشتر خصلتهای پراگماتیک دارد. آنها یا به سمت کسی میروند که احتمال بیشتری برای پیروزی داشته باشد یا در صورت فقدان چنین گزینهای سعی خواهند کرد که خود را مطرح سازند زیرا اگر هم در انتخابات شکست بخورند حداقل خود را در تراز یکی از رهبران اصلاحات مطرح کردهاند. از میان عارف، کمال خرازی و حبیب الله بیطرف، کدامیک میتوانند سیاستهای مجمع روحانیون مبارز را در انتخابات ریاست جمهوری نمایندگی کنند؟ اصلا این افراد حاضرند در شرایط تکثر نامزدها در جریان اصلاحات برای ریاست جمهروی کاندیدا شوند؟
اینها گزینههای قابل تاملی هستند ولی مشکل اصلاح طلبان فعلا اندازه گشایش در ورودی به صحنه سیاسی از سوی نظام است تا فرد متناسب را از این راه به صحنه بفرستید. هنوز اندازه دریچه گشوده شده معلوم نیست و آنها گوش خود را برای شنیدن هر نوای مثبتی از حاکمیت تیز کردهاند. فضای انتخابات ریاست جمهوری آینده چند قطبی خواهد بود؟
فعلا نمیتوان پیش بینی کرد. نحوه خروج احمدی نژاد از ریاست جمهوری، رفتاری اصلاح طلبان و عومل آشکار و نهان دیگری بر این معادله تاثیر دارد اجازه دهید به انتخابات نزدیکتر شویم تا تحلیل دقیقتر و فکتهای روشنتری داشته باشیم. اگر نامزدهای اصلاحات اجازه ورود به عرصه انتخابات را پیدا نکنند آیا احتمال دارد این جریان سیاسی از یک نامزد اصولگرا حمایت کند؟
بالاخره گزینش اگر از اصول انتخابات عقلانی تبعیت کندف این احتمال وجود دارد بهترین سناریو برای آنها ورود یک اصلاح طلب محض؛ با پرچم اصلاحات و پیروزی در انتخابات است.
سناریوی متوسط به صحنه فرستادن یک چهره مدیریتی با رنگ سیاسی حداقل و میزان پذیرش یا حداقل عدم مخالفت نظام نظیر عارف، نجفی، خرازی کمترین منفعت و نه لزوما بدترین حالت هم کنار آمدن با اصولگرایی نرم رفتار و اهل عمل است که فضای تنفس آنها را گشوده یا حداقل نبندد. با وجود تکثر نامزدها در جریان اصولگرا آیا آنها قادر هستند روی یک نامزد اجماع کنند یا خیر؟
در حالت طبیعی این احتمال را پایین میبینیم. همه مدعیان اکنون خود را ستم دستان حوزه مدیریت تلقی میکنند! برداشت و هم آمیز از جایگاه خود امکان تفاهم و همگرایی را کاهش میدهد، ضمن آنکه مرزهای درونی آنقدر پررنگ شده است که گاه از لحاظ شدت از مرز میان اصولگرایان و اصلاح طلبان هم پررنگ تر میشود. برخی تحلیلگران فضای امروز جامعه را مشابه قبل از دوم خرداد ۷۶ میدانند، بنابراین شانس زیادی برای پیروزی یک نامزد اصلاح طلب قائل هستند، نظر شما چیست؟
این القای گروهی از اصلاح طلبان است؛ شرایط سیاسی کاملا متفاوت است که بررسی آن فرصت دیگری را میطلبد. در هر حال بر این باورم چالش میان اصلاحات و اصولگرا فعلا در مواجه با خواست مردم و رویکرد حال مشکل آنان انحرافی بوده و باید رقابت را به سوی مسابقه برای کشف راه حل و عزم بیشتر برای خدمت و حل معضلات توده مردم در میان کاندیداهای آتی ببریم.
خبرگزاری آریا