سونی چگونه سونی شد؟

حتما می دانید که ژاپنی ها به سخت کوشی مشهورند و از کودکی برای کارگروهی و مشارکت در جمع آموزش می بینند. هنوز چیزی از زلزله عظیم ژاپن نگذشته که مردمش خیلی از نقاط آسیب دیده را بازسازی کرده اند و خاطره مردان و زنانی که در نیروگاه هسته ای ماندند تا جان سایر هموطنانشان را نجات بدهند مو به تن انسان راست می کند.
هدف این گزارش تعریف کور کورانه از ملتی در آسیای شرقی نیست که این روزها هر از گاهی دچار مشکلاتی می شود اما تاریخ این ملت از پس از شکست در جنگ جهانی دوم و نابودی هیروشیما و ناکازاکی تا همین زلزله اخیر سرشار از درس هایی است که هرکدامشان می تواند تک تک ما را دگرگون کند.
امروز سراغ “سونی” می رویم شرکتی که اگر اغراق نکنیم درخانه بسیاری از خانواده های ایرانی دست کم یکی از محصولاتشان یافت می شود.

** تاریخچه سونی

در یکی از فروشگاه های آتش گرفته توکیو در ماه مه ۱۹۴۶، یعنی درست بعد از جنگ جهانی دوم، آقای Masaru Ibuka همراه با آقای Akio Morita شرکت Tokyo Tsushin Kogyo (شرکت مهندسی ارتباطات دور توکیو) را با هدف اولیه توسعه محصولات و تکنولوژی جهت کمک به ساختار مجدد اقتصاد ژاپن بنا نهادند. این دو با اشتیاق هر چه تمامتر، مکمل یکدیگر در ابداع و بازاریابی محصولاتی منحصر بفرد شده و شرکتی را تشکیل دادند که امروزه با بیش از ۶۰ میلیارد دلار درآمد، در شمار عمده ترین شرکتهای جهان محسوب می شود.

morita.jpg

در سال ۱۹۵۰، آقایان Ibuka و Morita اولین وسیله سخت افزاری سونی یعنی یک پخش و ضبط نوار را بنام ضبط G-Type تولید کردند. آنچنان تقاضا برای اقلام مختلف بالا بود که اولین نوارها از جنس کاغذ با لوازم مغناطیسی با دست رنگ شده توسط اولین مهندسین ساخته شد.
آقای Ibuka یک انسان عمل گرا با تصورات بالا بود که می توانست پیش بینی کند چه نوع محصولات و تکنولوژی هائی در زندگی روزمره مردم کاربرد بهتری خواهد داشت. او با ایجاد روحیه الهام بخشی خاص به مهندسین خود از نقطه نظر ابداع و ابتکار، آنها را به طرفی سوق داد که پیوسته به فراتر از انتظارات خود بیاندیشید.آقای Ibuka همچنین با بوجود آوردن محیط هیجان انگیز کاری و تاکید بر روی فرهنگ باز فکری به کارکنان، موجبات بیشتری را برای پیشرفت کارها فراهم آورد. او در خاطرات خود مربوط به بوجود آمدن شرکت نوشته که آرزو دارد شرکتی تاسیس کند که کلیه کارکنان آن از کار خود احساس رضایت وشادی داشته و ایده آلش این است که یک محیط کاری خلاق و دینامیک با فضای تفریحی کاری داشته باشد.
آقای Akio Morita هم یک بازاریاب واقعی ممتاز و درجه یک بود که در جا انداختن نام سونی بعنوان یک نام جهانی تاثیر بسزائی داشت. در حقیقت قصد و نیت او این بود که نهایتا مارک سونی را به ثبت برساند، زیرا زمانی که تقاضا برای ساخت ۱۰۰٫۰۰۰ عدد رادیو از Bulova دریافت کرد، بخاطر اینکه آنها می خواستند رادیوها را با نام Bulova ثبت کنند، او شدیدا مخالفت کرد و این تقاضا را رد نمود. پاسخ او به Bulova این بود : ((من به شما قول می دهم که ۵۰ سال بعد از این نام شرکت ما هم بهمان اندازه که نام شرکت شما امروز مشهور است، معروف و مشهور خواهد بود . . . ))

**‌ نام سونی از کجا آمد؟

buildin.jpg

در ژانویه ۱۹۵۸، نام شرکت دونفره آنها SONY Corporation یا شرکت سونی مشهور شد. اصولا نام ((سونی)) از ترکیب دو کلمه بوجود آمده است : یکی کلمه ((Sonus)) بزبان لاتین که در حقیقت ریشه اصلی کلماتی چون ((Sound)) (صدا) و ((Sonic)) (صوتی) را تشکیل می دهد و دیگری کلمه ((Sonny)) به معنی پسر کوچک است. این کلمات بدان جهت انتخاب شدند تا نشان دهند که سونی متشکل از یک گروه مردان جوانی است که برای خلاقیت های نامحدود پیوسته دارای انرژی و شور و شوق وافری می باشند.
یکی دیگر از محصولاتی که توسط اولین ایده های بنیان گزاران شرکت تولید شد، پلوپز برقی بود، اما بعد از سال ۱۹۵۵ که اولین رادیو ترانزیستور جهان توسط شرکت عرضه شد و توفیقی قابل ملاحظه کسب کرد، محصولات توسعه یافته و متحول دیگری هم بتدریج عرضه گردید که ذیلا از آنها نام برده می شود :
تلویزیون رنگی تری نیترون (۱۹۶۸)
واکمن شخصی استریو (۱۹۷۹)
دستگاه کوچک پخش دیسک (۱۹۸۲)
دوربین بتاکم (BetaCam) برای پخش های تلویزیونی (۱۹۸۲)
فلاپی دیسک (۱۹۸۳)
دوربین هندی کم (۱۹۸۵)
مینی دیسک (۱۹۹۲)
پلی استیشن (۱۹۹۴)
DVD (1997)
مموری استیک (۱۹۹۸)
AIBO (1999)
پلی استیشن ۲ (۲۰۰۰)
و CLIF سونی بعنوان سازمان دهنده تفریحات شخصی (۲۰۰۰)
و…

** راز موفقیت سونی(آچار فرانسه)
بنیانگزاران سونی همواره مشترکاً تلاش می کردند کاری را انجام دهند که به لحاظ فنی غیر ممکن بود. همین رفتن به دنبال غیر ممکن ها بعدها یکی از اصولی بود که آنها در سونی پیروی می کردند، شرکتی که همواره خواسته همه ابداعات و کارها را خودش به تنهایی انجام دهد. از همان دوران ها هم بود که این دو نفر نسبت به آمریکا احساسی بین دوستی و نفرت پیدا کردند، بعدها گاه در آنها یکی از این دو احساس شدت می گرفت و مدتی بعد احساس دیگر. چنین برداشتی از آمریکا می تواند توجیه گر بلندپروازی ای باشد که سال ها بعد سونی با آن ایالات متحده را فتح کرد. مدت ها مارک سونی براساس نظرسنجی ها در آمریکا مطمئن ترین مارک در میان مردم محسوب می شد.
البته اوایل دستیابی به موفقیت مذکور اصولاً قابل تصور نبود. موریتا می نویسد: «خبر بمباران هیروشیما برایم غیر قابل درک و تصور بود. شکاف و فاصله تکنولوژیکی میان آمریکا و ژاپن فوق العاده زیاد به نظر می رسید.»
با همین تفکرات دوران پس از جنگ برای موریتا آغاز شد. او و ایبوکا هیچ فرصتی را از دست ندادند و بلافاصله دست به کار شدند. آنها از طریق روابط فامیلی خویش حامیان با نفوذی پیدا کردند- پدر موریتا یک کارخانه دار سرشناس بود و پدر زن ایبوکا هم طی دوران جنگ سمت وزیر امور تربیت و پرورش ژاپن را بر عهده داشت.
آنها از طریق حامیان با نفوذ خویش سرمایه لازم برای تاسیس شرکت را به دست آوردند و سونی اوایل سال ۱۹۴۶ تاسیس شد. ایبوکا طی سخنرانی خویش به مناسبت افتتاح شرکت اظهار داشت: «ما تکنولوژی مورد نیازمان را خود ابداع کرده و رواج می دهیم تا بدین ترتیب از مشکلاتی که شرکت های بزرگ به آن دچار هستند اجتناب کرده باشیم.» موریتا می گوید: «ما در آن زمان به دنبال محصولات جدید و اصولی کارآمد بودیم و می خواستیم کالاهای مصرفی کاملاً نوین و با ساختارهای اختصاصی روانه بازار کنیم.»
این ایده در مدیران سال های اخیر سونی هم وجود داشته است. در سال های اول تاسیس سونی سخنان ایبوکا و موریتا عمدتاً حول محور تقسیم وظایف در شرکت بود: پیرترها ابداع می کردند و جوان ترها فروشنده بودند. ایبوکا و موریتا از همان آغاز کار متفق القول بودند که نباید هیچ کدام از آنها به تنهایی تصمیم بگیرد. بدین ترتیب یکی از اصول مهم دستیابی به موفقیت توسط آنها شکل گرفت. به زودی در شرکت تنها کالاهایی تولید می شد که در تمام دنیا فروش داشتند. البته شروع فعالیت ها در ژاپن دشوار بود. توکیو تسوشین کوکیو (نام سابق سونی) سال ۱۹۴۶ اولین محصول خود را که یک پلوپز برقی بود طراحی کرد.
در این پلوپز برنج به خوبی- نه خشک و نه خمیر- می پخت. دستگاه مذکور هیچگاه به بازار عرضه نشد. ابداع یک بالش الکتریکی گرم کننده اندکی موفقیت بیشتری به همراه آورد. این بالش در دوران پس از جنگ که کمبود دستگاه های گرم کننده وجود داشت می توانست مورد استقبال قرار گیرد، اما استفاده از آن غالباً به سوختن لباس ها و پتوها می انجامید. بالاخره شرکت توانست در سال ۱۹۵۰ با تولید اولین نوار ضبط صوت و دستگاه پخش آن در بازار ژاپن یک نقطه عطف پدید آورد. ایبوکا و موریتا در آن زمان بیش از صد کارمند داشتند، اما هنوز هم شرکت آنها کوچک و کم اهمیت بود.
به گزارش بانکی دات آی آر این وضعیت در یکی از روزهای سال ۱۹۵۳ تغییر کرد. در آن روز آکیو موریتا برای اولین بار پا بر خاک آمریکا گذاشت. او به ایالات متحده سفر کرده بود تا در نیویورک یک گواهی اعطای مجوز را در شرکت «وسترن الکتریک» امضا کند.
غول آمریکایی در آن زمان به موریتا امتیاز یک محصول کوچک را که در آزمایشگاه های موسوم به «بل» ابداع شده بود، فروخت: ترانزیستور. موریتا بعدها از آن اتفاق چنین یاد می کند: «هنگامی که قرارداد را امضا کردم، دست اندرکاران شرکت وسترن الکتریک برایم شرح دادند که اگر می خواستند محصولات مصرفی را به ترانزیستور مجهز کنند تنها می شد از این دستگاه در تولید تجهیزات تقویت شنوایی بهره گیرند. البته ما هم اصلاً علاقه ای به بازار کوچک دستگاه های شنوایی نداشتیم.»
طی دهه نود ژاپن دچار بحران عظیم شد.
در این دوران پیری بر موریتا غلبه کرد و همزمان با آن تغییراتی نیز در نظراتش پدید آمد: «اگر سیستم اقتصادی ژاپن کمبودهای زیادی داشته باشد، قطعاً یکی از آنها هماهنگی کم با غرب است.» او این عبارت را در سال ۱۹۹۳ در مقاله ای در مجله «آتلانتیک مونثلی» نوشت. او به کشورش توصیه کرد تا همانند غرب ساعات کار پرسنل را بکاهد و به غرب هم توصیه کرد تا همانند ژاپن انضباط (دیسیپلین) و نظم در کار را افزایش دهد.
چندی بعد موریتا دچار سکته قلبی شد و تا زمان مرگش یعنی سال ۱۹۹۹ هیچگاه از عوارض آن کاملاً رهایی نیافت. ایبوکا نیز که طی سال های آخر عمر خود سرگرم شیوه های درمان سنتی آسیایی بود، هیچ وقت تا زمان مرگش دست از تلاش نکشید.

iTanalyze.ir

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.