جام جم آنلاین: «تکیه بر باد» اولین سریالی است که بلافاصله بعد از اتمام سریالهای ماه رمضان روی آنتن رفت و مخاطبان شبکه تهران پس از پایان «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» سریالی را دنبال کردهاند که هم داستان گیرایی دارد و هم در آن دو بازیگر توانمند سینما و تلویزیون، یعنی فرامرز قریبیان و مهدی فخیمزاده به عنوان دو قطب مثبت و منفی مدام با یکدیگر دست و پنجه نرم میکنند.
داستان تکیه بر باد ریشه در گذشته آدمهایش دارد و ماجرا از سالها قبل آغاز میشود. از زمانی که ترابنژاد (با بازی فرامرز قریبیان) به عنوان دادستان درگیر پرونده برادر کوچکتر خود میشود و او به خاطر ترس از جرمی که مرتکب شده، خودش را از ساختمان دادگاه به پایین پرت میکند.
زمان به یکباره امروز را نشان میدهد. حالا ترابنژاد که همچنان دغدغهاش قانون است، دختری دارد که ازدواج کرده و پسری که پزشک است و در شرف ازدواج. او دختر کوچکتری هم دارد به نام عاطفه که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است.
محوریت داستان هم تا اینجای کار روی عاطفه بوده و زندگی دوگانهای که دارد. او در تهران و در محیط دانشگاه بسیار متفاوت از آنچیزی که هنجارهای زندگی خانوادهاش در شیراز ایجاب میکند، ظاهر میشود.
اما نقطه کلیدی تغییرات او از زمان آشناییاش با محسنیان (با بازی مهدی فخیمزاده) در هواپیما رقم میخورد. محسنیان مدیرعامل یک شرکت بزرگ است و از عاطفه که حقوق میخواند، دعوت میکند تا در شرکت او مشغول به کار شود.
عاطفه بلندپروازیهای خاص خودش را دارد و برای رسیدن به اهدافش آنقدر عجول است که به محسنیان که خیلی از او بزرگتر است، پیشنهاد ازدواج میدهد. او در این بین حتی تفاوت سنی خودش با محسنیان و همچنین مخالفتهای شدید والدینش را نادیده میگیرد و این آغاز مواجهه عاطفه با خانوادهاش است.
داستان تکیه بر باد هنوز به یکسوم هم نرسیده، اما آنقدر اتفاقات پی در پی و پیچیدهای را در این مجموعه شاهد هستیم که جذابیتهای آن را دوچندان کرده است.
از همین قسمتهای پخش شده میتوان فهمید که در تکیه بر باد قرار است هم به واسطه شغل ترابنژاد ماجرایی جنایی ـ پلیسی را دنبال کنیم و هم بواسطه درگیریهای عاطفه با خانوادهاش شاهد ملودرامی باشیم که البته پرداختن به بعضی مسائل اجتماعی را هم در دستور کار خود قرار داده است. شاید مهمترین مسألهای که تکیه بر باد به آن اشاره میکند همین زندگی دوگانه عاطفه و به تبع آن برخی جوانان است که در محیط خانواده مطابق هنجارهای خانوادگی و در محیطهای اجتماعی سبک زندگی متفاوتی دارند.
این سبک زندگی متفاوت زمانی که خانواده از آن آگاهی مییابند در اغلب موارد به درگیریهای خانوادگی و تقابل فرزندان و والدین منجر میشود؛ جوانی که هویت اجتماعی خود ساختهاش آنقدر برایش اهمیت پیدا کرده که حتی مقابل خانواده میایستد و خانوادهای که هویت چند نسل گذشته خود را از دست رفته میپندارد به برخورد با جوان میپردازد.
اصولا نگاه به چنین موضوعی به دلیل فراوانی آن در سطح جامعه باید نگاه ظریف و باریکبینانهای باشد. نگاهی که بتواند به دور از داوری، کم و کاستی رفتار هر دو طرف این ماجرا را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
درواقع لازمه چنین نگاهی در وهله اول این است که بپذیریم این جوانان نیستند که همواره اشتباه میکنند و تغییر سبک زندگی آنها لزوما به انحراف آنها نخواهد انجامید، نکتهای که گویا در تکیه بر باد نادیده گرفته شده و قرار است این تغییرات خود ساخته سبک زندگی، یکطرفه مورد قضاوت قرار بگیرد.
با تعریفی که از ملودرام سراغ داریم تکیه بر باد را نیز میتوان در اینگونه طبقهبندی کرد و تجربه نشان داده که معمولا فیلمها یا سریالهایی که بیش از پیش مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار میگیرد در گونه ملودرام طبقهبندی میشود.
ملودرام یکی از گونههایی است که از بطن جامعه برخاسته و زندگی مردم را نمایش میدهد و مخاطب با موضوع و بازیگران آن احساس همذاتپنداری بیشتری دارد ولی در عین حال معمولا عناصرش رنگینتر و بزرگتر از زندگی روزمره است.
در این مجموعه نیز شاهد آن هستیم که شخصیتها درگیر مسائل متنوعی میشوند؛ مسائلی که از یک طرف از بطن جامعه آمده است و در تجربه زیسته افراد جامعه وجود دارد، اما مجموع آنها در زندگی روزمره یک شخص کمتر اتفاق میافتد. از ویژگیهای اصلی ملودرام توجه بیشتر به گفتوگو، حادثهسازی و تنش است که این ویژگیها در تکیه بر باد بخوبی رعایت شده است.
همچنین در ملودرام، قهرمانی در کار نیست و بار داستان بر دوش چند شخصیت تقسیم میشود. شخصیتهای درگیری که هر روز میمیرند و زنده میشوند و هر روز ماجرای جدیدی را پشت سر میگذارند.
بار اصلی ملودرامها، روی داستان و شخصیتپردازی قرار میگیرد و در واقع ملودرامها اگر داستان و شخصیتپردازی خوبی داشته باشد بینندگان را به خود جذب میکند.
تکیه بر باد نیز تا اینجای کار نشان داده است که این دو ویژگی را دارد و داستان پرفراز و نشیب آن به همراه وجوه متفاوت شخصیتپردازی به موفقیت آن کمک خواهد کرد. دستاندرکاران این مجموعه این شجاعت را داشتهاند که از همان ابتدا با برق ترسناک چشمان فخیمزاده به مخاطب بفهمانند، محسنیان شخصیت منفی داستان است و ترابنژاد شخصیت مثبت.
شجاعتی که نشان میدهد مخاطب قرار است درگیر مسائل جدیتر و پیچیدهتری شود تا تشخیص شخصیتهای مثبت و منفی و این امیدواری را به او میدهد که در تکیه بر باد قرار نیست در سطح یک ماجرا بماند و شخصیتها او را به عمق ببرند.
مبینا بنیاسدی – جامجم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version