۲۸ آبان ،
یکشنبه, ۲۸ آبان ساعت ۰۴:۵۷ کافه سینما
کافه سینما-امیر قادری: پیش از این دربارهی یک خانوادهی محترم گفته بودم که این شیوهی اعتراض، و این روش مقابله با فیلمی که به هر سبب نمیپسندیم، نیست. به یک جور محاکمهی صحرایی میماند که محصولی را که بزرگترین محاکمه برای آن، نمایشاش برای نخبگان و مردم است، از مکافات یا پاداش اصلیاش محروم میکنیم! آن موقع فیلم را ندیده بودم و حالا هم که دیدهام و خوشام نیامده، (حیرتانگیز است که یک فیلمساز ایرانی، راوی فیلماش را شخصیت نچسبی انتخاب کند که پس از سالها از فرانسه [یکی از کشورهای سرمایهگذار روی فیلم] به کشور خودش برگشته و مدام از بالای عینک بزرگاش، مردم تهران را میبیند که توی سر و کلهی هم میزنند، و سر میجنباند!) باز نظرم همان است. مسیر اصلی مخالفت با فیلم، نه تکفیر و تحریماش، که باید فشار روی مسئولانی باشد که به هر سبب میخواهند فیلم دیده نشود و نه برعکس. در دنیای امروز، نه فقط موافقان، که مخالفان یک پدیده هم (فرهنگی و صنعتی نداریم)؛ باید تلاششان در جهت بروز و حضور آن باشد؛ تا عیان شود اگر هنر و بیهنری هست. به جز این اگر باشد؛ یا ریگی در کفش داریم، یا دانش و علم و به خصوص اعتماد به نفس رویارویی با آن پدیده را به دست نیاوردهایم.
(تصویری از فیلم آینه شمدون)
در گیر و دار یک خانواده محترم بودیم، که نوبت به دسته گل تازه مسئولان سینمایی رسید؛ توقف فیلمبرداری یک پروژهی گرانقیمت سینمای ایران، که یک گروه از دست اندرکاران سینما، به آن مشغول بودند: آینه شمعدون. طبعا فیلم ساخته شده را ندیدهام و فیلمنامهاش را نخواندهام. اما اگر مسیری را که به توقیف فیلم منجر شده، دنبال کنید؛ واقعا بامزه است. فیلمنامهای تصویب شده؛ گروه کار را آغاز کردهاند. در گروه اختلافی پیش آمده. یکی از اعضای گروه، فیلمنامه را در اختیار رسانههایی قرار داده که از آن مفاهیم به گمانشان ناجور خارج کشیدهاند. سازمان سینمایی در مواجهه با این فشار، کوتاه آمده و کل پروژه را خوابانده تا فیلمنامه را دوباره بخواند! یعنی سرمایهی میلیاردی یک پروژه فرهنگی تا این جای کار به باد رفته، گروه سازندهاش بیکار شدهاند، یکی از آثار احتمالا بحث برانگیز سینمای ایران (که بحث دربارهی کیفیتاش بماند برای بعد از نمایش احتمالیاش)، تولید نخواهد شد؛ چون به سبب یک اختلاف در گروه تولید، فیلمنامه درز کرده است. یک موقعیت کاریکاتوری، شامل وضعیتی که در آن، یک سازمان عریض و طویل، به همین سادگی قابل نفوذ و تغییر و تاثیر پذیری باشد. لابد یک جای کار اشکال دارد. بعد آن وقت داریم دربارهی اقتدار فرهنگی صحبت میکنیم!
طبعا هر گروهی در برابر افکار عمومی، باید پاسخگوی محصولی که ساخته است، باشد. اما وقتی چنین فضایی به لحاظ استراتژیک و امنیتی در حوزهی فرهنگ فراهم میکنیم، که همه چیز در برابر فشارهای پیدا و پنهان این قدر شکننده میشود؛ آن وقت توقع چه تاثیر و حضور و قدرتای از سوی این نهادهای فرهنگی داریم؟ و از سوی سینماگرانی که باید در پناه آن فیلمشان را بسازند. همه چیز از همین جا به هم میریزد. و این میشود که کوه، موش میزاید.
فرنگیها برای توصیف کاریکاتور، یک کلمهی دیگر هم دارند: کارتون.
امیر قادری/کافه سینما
وقتی مردم این وقته در یک کنسرت، وصف ایران را به یک ترانهی معروف عاشقانه ترجیح میدهند/ یادداشتهای روزانه امیر قادری برای “کافه سینما”-۷
کافه سینما-آخرین خبرها و یادداشت های سینمای ایران و جهان
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com