یک نمکدان پر نمک

۰۱ تیرماه ۱۳،

مکالمه در ساندویچ فروشی

مردی به ساندویچ فروشی رفت و گفت: آقا لطفاً یک ساندویچ مرغ به من بدهید. فقط گوجه فرنگی نگذارید.

ساندویچ فروش: گوجه فرنگی تمام شده، می خواهید به جایش خیار شور نگذاریم.

از فواید ماسک

از پزشک جراحی که ماسک به چهره داشت پرسیدند: چرا موقع عمل صورت خود را می پوشانید؟

جراح: برای این که اگر بیمار در حین عمل مرد، آن دنیا نتواند مرا شناسایی کند.

دلیل منطقی

قاضی: چرا پول این آقا را نمی دهی؟

متهم: آقای قاضی! باور کنید یک سال است به او التماس می کنم یک هفته به من وقت بدهد، ولی قبول نمی کند!

خروس خوش حافظه

اولی: چرا خروس موقع قوقولی قوقو کردن چشم هایش را می بندد؟

دومی: برای این که نشان بدهد از حفظ هم بلد است بخواند.

شجاعت از نوع دیگر

اولی: وقت جنگ، یک نفر یا صد نفر برای من فرقی ندارد.

دومی: چطور؟

اولی: چون در هر حال من فرار می کنم!


غذای مقوی

بیماری پیش دکتر می رود و می گوید: باید کله پاچه و مغز و جگر بخوری.

بیمار می گوید: آقای دکتر این ها را قبل از غذا بخورم یا بعد از غذا؟

سواد

مردی یک ساعت مچی می خرد. روز بعد پیش فروشنده می رود و می گوید: پشت این ساعت نوشته ضد آب ولی داخلش آب رفته است.

فروشنده می گوید: چه عرض کنم؟آب که سواد ندارد.
 

ساندویچ

مردی به ساندویچی رفت و گفت: لطفاً دو تا ساندویچ بدهید.

ساندویچی پرسید: می خوری یا می بری؟

مرد گفت: یه می‌خوری، یه ‌می‌بری.

استراحت

اولی: از بس استراحت کردم، خسته شدم.

دومی: خب، یک کم استراحت کن تا خستگی‌ات در رود.

تقلب

کیوان: احمد چرا برادرت را از جلسه ی امتحان خارج کردند؟

احمد: چون تقلب کرده بود.

کیوان: چه طوری؟

احمد: سر امتحان علوم دندان هایش را شمرده بود!


باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.